من کلاس دهمم رشته انسانی
اینقدر استرس درس دارم که حد نداره هر لحظه به درس فکر میکنم یک لحظه هم که شده ذهنم از فکر کردن به درس آزاد نمیشه نمره هام هم خوب نیست دارم روانی میشم به معنای واقعی اینقدر خودم رو نفرین کردم ایتقدر عذاب وجدان دارم همش گریه میکنم
بعد الان یه حسی دارم هر کی رو میبینم میگم خوشبحالش مثلا به بابام میگم خوش به حالش درس نمیخونه به مامانم به پیرمردا به پیر زنا به خدا الان حاظرم جای هرکسی باشم حتی به سگ های خیابون و حیوانات و حسادت میکنم حاظرم جلی هرچیزی باشم جز خودم اصلا نمیخوام جای خودم باشم حالم از این زندگی و خودم بهم خورده چیکار کنم روانشناس نمیتونم برم
الان واسه فردا از استرس دارم میلرزم چجوری پاشم گوشی رو از اون وقته خاموش کرده بودم ولی نتونستم شروع کنم بخونم خیلی استرس دارم