با شوهرم اختلاف دارم بدم میاد از خانوادش ما نزدیک دوساله عقدیم این اواخر همش به مشکل میخوریم
نود درصد مشکلاتمو باعثش مادرشه و دهن بین بودن شوهرم هر چی مامانش میگه عین اون جمله رو به من منتقل میکنه بعدا که مامانش میگه میفهمم حرف اونه یه نمونش گوشواره من گوشواره هامو در آوردم چن روز بود هی شوهرم میگف پس چرا گوشواره هاتو نمیدازی گفتم دوس ندارم
بعد اون روز مامانش تو خونمون بود گف گوشواره هاتو بنداز فهمیدم حرف اونه یا مثلا جهیزیه خریدنی با شوهرم حرف زده بودیم گف بوفه نخریم از مد افتاده گفتم اره دوس ندارم یبار پیش مامانش گفتم بوفه نیس فرداش شوهرم اومد گفت عه مگه خونه بدون بوفه میشه یه دعوای اساسی اونجا کردیم گفتم اصلا به تو مربوط نیست من چی میارم جهاز
از اینور سرویس چینی خریدم شوهرم کلی تشکر میکرد از مامانم فرداش اومد گف چینی چرا خریدی آرکوپال اصل میخریدی
هستین بقیشو بگم میخوام خودمو بکشم بخدا خودکشی کنم