2777
2789

با شوهرم اختلاف دارم بدم میاد از خانوادش ما نزدیک دوساله عقدیم این اواخر همش به مشکل میخوریم

نود درصد مشکلاتمو باعثش مادرشه و دهن بین بودن شوهرم هر چی مامانش میگه عین اون جمله رو به من منتقل میکنه بعدا که مامانش میگه میفهمم حرف اونه یه نمونش گوشواره من گوشواره هامو در آوردم چن روز بود هی شوهرم میگف پس چرا گوشواره هاتو نمیدازی گفتم دوس ندارم 

بعد اون روز مامانش تو خونمون بود گف گوشواره هاتو بنداز فهمیدم حرف اونه یا مثلا جهیزیه خریدنی با شوهرم حرف زده بودیم گف بوفه نخریم از مد افتاده گفتم اره دوس ندارم یبار پیش مامانش گفتم بوفه نیس فرداش شوهرم اومد گفت عه مگه خونه بدون بوفه میشه یه دعوای اساسی اونجا کردیم گفتم اصلا به تو مربوط نیست من چی میارم جهاز 

از اینور سرویس چینی خریدم شوهرم کلی تشکر میکرد از مامانم فرداش اومد گف چینی چرا خریدی آرکوپال اصل میخریدی 

هستین بقیشو بگم میخوام خودمو بکشم بخدا خودکشی کنم



خب که چی مثلا ؟!«»

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



یکی نیست به این  بگه اخه مردک خاله زنک تو چکار به چینی و ارکوپال داری؟! 

داداشای من فرق بشقاب و دیسو نمیدونن چه برسه جنسشون

بهترین اتفاق زندگیم سال 1402 اتفاق افتاد ولی سال 1402 بدترین سال زندگیم بود ،درواقع بهترین اتفاق زندگیم در بدترین سال عمرم اتفاق افتاد. 
ادامه نده همه چیز رو فهمیدمالان طلاق بگیر نه مثل من با دو بچه مثل خر گیر کردم تو گل

حالم بده آخه نمیتونم جدا بشم آخه😭😭😭چرا این قسمت من شد

خب که چی مثلا ؟!«»
یکی نیست به این بگه اخه مردک خاله زنک تو چکار به چینی و ارکوپال داری؟! داداشای من فرق بشقاب و دیسو ...

خرفتی مامانشه دیگه میدونم خودشم انقد فضوله همه حرفامو میره بهش میگه

خب که چی مثلا ؟!«»

منم شرایط شمارو دارم نمیدونم چیکار کنم با شوهرم مشکل ندارم به خودی خود ولی وااااای از دست خانوادش انقد خواهرشو به من ترجیح میده چند روز بهش گفتم برو بیرون ،خونه خواهرت دست از سرم بردار برم طلاق بگیرم

انقد حالم بده بلا تکلیفم زندگیمو دارم بخاطر یه دختر ۱۸ ساله از دست میدم حالم بده هرکار بگی کردم ولی نه 

با موادو پسرم مچشو گرفتیم باز میگه نه تقصیر شماهاست اگر تو قبول میکردی با ما زندگی کنه اینجوری نمیشد

فکر کن مامان بابا داره بعد بیاد با ما زندگی کنه که کلا یکسال ازدواج کردیم

منم شرایط شمارو دارم نمیدونم چیکار کنم با شوهرم مشکل ندارم به خودی خود ولی وااااای از دست خانوادش ان ...

خیلی بده خیلی اصلا قبول نکن ها

خب که چی مثلا ؟!«»
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز