ببین عزیزم واقعا حال ندارم بشینم درمورد سریالی که چند سال پیش پخش شد بیشتر از این بگم چون تو نی نی سایت درموردش زیاد تاپیک گذاشتن
آرش شوهر و پدر خوبی بود اما کیمیا پیش از اندازه فضول بود پدر ارش راحت کیف حالش کرد و هیچ آسیبی ندید اما ارش دید و اون فرزانه ارش بدبخت قربانی کردن یکجا ارش به خواهرش میگه میخوام واقعا زندگی برای خودم درست کنم ولی اونا ولش نکردن تو خیلی سریال ها کارکتر با نقشه میاد جلو بعد عاشق طرف میشه و جونش براش میده ارش هم همین بود واقعا عاشق کیمیا بی لیاقت شده بود و براش هر کاری کرد که چی کا باهاش بمونه زندگی کنه ارش مجبور بود دوستای کیمیا رو تحمل کن روزی که میخواست بره روزنامه بگیر خبر دانشگاه کیمیا جشن بگیرن دوتایی صبحانه بخورن روستایی کیمیا زود تر اونجا بودن حتی کیمیا سعی نکرد این موضوع رفت آمد کنترل کنه همون نرگس وقتی ازدواج کرد کیمیا بهشون گفت بریم بستنی بخوریم سر یع گفت نه با فرشاد رفت الان کیمیا بود ارش ول میکرد با دوستش میرفت معنی زندگی مشترک یعنی غم شادی باهم باشیم کیمیا تا حال بد ارش دید بیخیالش شد رفت مادرش هم همیشه میگفت تضمین گرفتی یه راهنماییش نکردکیمیا عاشق پیمان بود از لج اونا رفت با ارش اما نمیتونست بگه پشیمونه حتی میخواست طلاق بگیره به اصرار پدرش رفت با ارش حرف زد بعد به خاطر آزاده کا طعم پدر داشتن بکش به ارش بله دوباره گفت ارش هم صدش گذاشت اما دوباره پدرش اومد اون فرزانه بیخیال نشدن تو ترکیه یه سریال نشون میده مثل اینه پدر مافیا بور پسرش هم همینطور برای یه سری کارها نزدیک دختره میشه با دختر ازدواج میکنه واقعا عاشقش میشه پدر هر کاری کرد دختره جدا نشد از پسره چون عاشقش بود مثل کیمیا نبود