2777
2789

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سوال جالبی بود تا حالا بهش فکر نکرده بودم ولی فکر نکنم برام اهمیتی داشته باشه اگر قرار باشه بمیرم ناراحتی دیگران تغییرش نمیده پس کاش ناراحت نشن

𝐌𝐚𝐤𝐞 𝐬𝐨 𝐦𝐚𝐧𝐲 𝐢𝐧𝐬𝐭𝐫𝐮𝐦𝐞𝐧𝐭𝐬 𝐢𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐰𝐨𝐫𝐥𝐝 𝐭𝐡𝐚𝐭 𝐞𝐯𝐞𝐧𝐭𝐮𝐚𝐥𝐥𝐲 𝐨𝐧𝐞 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞𝐦 𝐰𝐢𝐥𝐥 𝐝𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐲𝐨𝐮𝐫 🎼𝐢𝐧𝐬𝐭𝐫𝐮𝐦𝐞𝐧𝐭_https://abzarek.ir/service-p/msg/1999153

الان که زنده ام هیچکدوم ولی میدونم مرگم غوغایی به پا کنه ..واسه اینکه وقتی زنده بودم وقت نمیکردن ازم خبر بگیرن ..ذات آدم همینه وقتی میمیری عزیز میشی ..ولی واقعا یوقتا مرگ پایان بدی نیست آزادیه از این قفس

⁩راضی بودن به مشیت الهی آرتور أشی قهرمان تنیس جهان در سال 1983 بود که بر اثر تزریق خون آلوده به ویروس ایدز به این بیماری مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. در جواب نامه طرفدارانش پاسخی داد که پاسخی تاریخی در جهان شد. او پرسیده بود من از این کار خدا در حیرتم که چرا در بین این همه انسان بد، خداوند تو را برای این ویروس انتخاب کرد؟ اشی در پاسخ گفت: در سال 50 هزار کودک در جهان تنیس بازی می‌کنند. 5 هزار نفر آن‌ها حرفه ای می شوند و 500 نفر برای جام جهانی برگزیده می شوند. و از میان آن‌ها 4 نفر انتخاب شده و به نیمه نهایی می‌رسند. آن گاه که جام جهانی را با غرور در دستانم گرفته بودم هرگز نگفتم خدایا چرا از بین این همه تنیس باز مرانفر اول جهان برگزیدی؟ و اکنون نیز که در دام بلایش گرفتار شده ام هرگز نخواهم گفت خدایا! چرا مرا به این خون آلوده انتخاب کردی؟ و این مقام مثبت اندیشی و شکر و توکل و رضا به حضرت حق است.‌

جریان اون کسی که فوت میکنه و فرشته روز اول میاد پیشش و میگه چی میخوای میگه آب،، میگه برو بالای اون تپه و چشمه ای بزرگ هستش ، میره و یه دل سیر آب میخوره... و روز سوم باز میگه آب میخوام فرشته میگه برو همونجا، میره میبینه اون چشمه کوچک تر شده، و روز چهارم همین جور و چهل روز میگذره.... فرشته میگه چی میخوای؟؟ میگه خیلی عطش دارم و آب میخوام، میگه برو بالای همون چشمه.  اون شخص میره و میبینه چند قطره آب فقط مونده ، از فرشته می پرسه اون همه چشمه چی شد؟؟ مگه روز اول پدر و مادر و خانواده و عشقت و دوست و فامیل و همه بودن و همه اشک ریختن واست و اون چشمه بود، روز دوم و سوم فقط پدر و مادر و خانوادت و عشقت و دوستات بودن و روزهای بعد همینجوری کم شدن و همههههه رفتن و رها کردن و چشمه کوچکتر شد 


( این چند تا قطره که میبینی اشک های مادرت هستش که  هنوز خشک نشده و تا ابد ادامه داره ...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز