دوستی داشتم موقعی ک اول دبیرستان بود
عاشق یکی شد
دسترسی بهش نداشت خیلییییی منتظر موند
کسیو غیر اون نخواست
البته مابین این سالها مجبور ب ازدواج شد
بعد پارسال خبر فوت طرفو شنید
یه حالتی داره انگار بعضی وقتا مابین زمین وآسمون
تعریف میکرد
میگفت یه بار اونقد ذکرخوندم براآرامش طرف واز خدا انقد خواهش کردم ک بیاد ب خوابم
ک اومد خوابم وبهم بااشاره تو خواب گفت چی میخوای ازم
میگفت باور میکنی تو خوابم،منم بااشاره گفتم:هیچی