2777
2789
عنوان

داشتم طلاق میگرفتم که

431 بازدید | 29 پست

بچه ها در شرف طلاق بودم به هبچ عنوان دبگه نمیخواستم برگردم حس ترس و تنفر داشتم و اصلا نمیتونستم نگاه صورت نامزدم بکنم حالم بذ میشد حتی دیگه خانواده هم میگفتن از خر شیطون بیا پایین اما من گوش نمیکردم. با مادرشوهرم دعوا کردیم و در کل دیگه نظرم راجب طلاق قطعی بود

دیروز خانواده نامزدم تماس گرفتن که تروخدا باز بزارین بیایم و حرف بزنیم. پدرشوهرم گفته بود من عروسمو خیلی دوست دارم از دستش نمیدم ما هم اجازه دادیم بیان اومدم با گل و شیرینی و کلی معذرت خواهی کردن و مادرشوهرم ملی بوسم کرد و بغلم کرد منم گفتم باید حق طلاق و حق مسکن و حق تحصیل زو بهم بدین که قبول کردن و به خوبی خوشی تموم شد امروزم پیش هم بودیم باز همه چی مثل قبل شد خداروشکر 

نامزدمم گفت من به هیچ وجه طلاقت نمیدادم چون خیلی دوست دارم سختگیری کردم اشتباه کردم. فقط قراره عروسیمون رو بندازیم عقب که خیالم راحت شه چون بازم یکم نگرانی دارم


اما فکر می‌کنم یهو خیلی آروم شدم چون خیلی حالم بذ بود با همه دعوا میکردم از نامردم متنفر شذه بودم و فقط میگفتم جدایی 

خا خداروشکر 

بلاخره منم ی روزی خونه دار میشم😍 ی روزی ی عالمه طلا میخرم..ماشین مورد علاقه مو میخرم...اونجوری ک دلم میخواد زندگی میکنم...الهی ک هرکی مستاجره خونه دار بشه ...هر حاجتی داری بهش برسی الهی امین. امضا مو دیدی برام ی صلوات بفرست ...اگ فرستادی بگو منم برات بفرستم 💜😍.                                                   خدایا شکرت❤️🙂

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز