2777
2789

اینو بگم بعد چندماه رفتیم خونه مادرشوهرم 

که باز عامل دعوامون شدن من بایکی از جاریام قهرم

موقع شستن ظرفا که شد تقریبا ۲۵تفرن کلا 

جاریم که قهرم رفت پای ظرفا که بشوره من دیدم اونجاس دیگه نرفتم بشورم بجاش ظرف خشک کردم و ظرفای میوه و چای اینارو شستم 

ازدور دیدم شوهرم با نفرت داره نگام میکنه 

اومدیم بشینیم پیش همه بلند مادرشوهرم گفت به جاریم 

که خدا خیرت بده و کلییی دعاش کرد پیش همه 

اونجام فقط بچه اونو بازی دادن چون من ظرف نشستم ۶تا جاری هستیم 

اومدیم خونه شوهرم ازاونروز مث دیونه هاشده 

ازمن بدش اومده بهم میگه عرضه نداری یه ظرف بشوری

اصلا سردشده کامل

ازاون روز تو دعواییم تاالان 

امشبم یه کلمه گفتم بچه منو اونجا ینفرصدانکرد حمله کرد بهم 

گوشی رو برداشت زنگ بزنه به باباش و داداشش‌

گفتم غلط کردم بیخیال شد 

انقدم دیوونس که زنگ بزنه

الان دارم دق میکنم

نمیدونم چیکارکنم 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



رفتی خونه مامانت ظرف نشور قبلش با مادرت هماهنگ کن. بعد هم به شوهرت بگو حالا دفعه بعدی من میشورم مثلا چی میشه شوهر اون میپره بهش

عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده/ به جز از عشق تو باقی همه فانی دانست
شوهرت باید درک کنه به نظرم باید خانواده ی شوهرتم درکت میکردن شوهرت میخواست زنگ بزنه میزاشتی بزنه چرا ...

نزاشتم خیلی دیونس زنگ میزد میگفت بیاید خونمون به بابامم میزد

نزاشتم خیلی دیونس زنگ میزد میگفت بیاید خونمون به بابامم میزد

دقیقا مثل اوایل زندگی من که شوهرم گوشی برمیداشت که به همه بگه بیان خونه ما😂

منم‌میترسیدم ک نه زنگ نزن

نقطه ضعف من و ب دست آورده بود


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز