میگه یکم مونده به زایمانت یه دعوا درست کن با مادرشوهرت که نیاد خونت بمونه،،
حالا ماجرا اینه که من مادرشوهرم یکم ازون مدلاس که دستور میده و دخالت میکنه که چی رو چه جوری انجام بدیم و...
حالا میدونم بچم به دنیا اومدنی هم یه هفته دو هفته میمونن دیگه خونم، نمونه هم رفت و آمد میکنه هی
اینو داشتم بهش میگفتم اونم گفت میخای اونموقع راحت باشی اینجوری کن راحت شی
منم دلم نمیاد چون کلا یه پسر یه دختر داره مادرشوهرم که شوهرم بچه اولشه، حس میکنم دخالتاش از رو دلسوزی باشه و یکمم به من حسادت داره البته
ولی نمیدونم چه کنم،، مثلا از الان چند تا گیر بم داده که مثلا فلان چیز از الان لازمت نمیشه چرا گرفتی، یا چرا هی با دوستات میری بیرون بچت چیزیش میشه سرما میخوری یا چرا میخای بری بیمارستان خصوصی فلان جا و....