ازت میخواهم نیم ساعت تنهایی بروی یک جای بیسروصدا که حواست پرت نشود. بین ساعت ۹ تا ۹:۳۰ شب این کار را بکن، من هم همین کار را خواهم کرد. ازت میخواهم هر فکری که در طول این نیم ساعت به ذهنت میرسد، ثبت کنی.(هر فکری، مهم نیست چقدر مبهم یا غیرواقعی باشد)
ما یادداشتهایمان را به هم میدهیم و چه با همدیگر در مرحلهی تلهپاتی باشیم یا نه، بخشی بسیار حقیقی از روحمان را به یکدیگر دادهایم. اینکه بفهمیم من و تو در یک زمان دقیقاً بین ساعت ۹ تا ۹:۳۰، به چه چیزی فکر میکردیم، دست کم میتواند جذاب باشد. افراد زیادی نیستند که میدانند زوجشان حتی برای یک ثانیه به چه فکر میکند.
این ایده هیجانزدهام میکند.
پس این کار را بکن. عاشقت هستم.
•کورت ونهگات/ نامه به جین ماری کاکس