سال ۹۶ بود که با زن پسر عمو شوهرم و شوهرش رفتیم مسافرت خونه کسی بعد شب فقط منو زن پسر عمو شوهرم تنها خوابیدیم تو اتاق چون صمیمی بودیم بهش اعتماد داشتم گفتم میشه دستبندم در بیاری نمیتونم قفلش باز کنم شب گذاشتم تو لیوان رو میز صبح بلند شدم نبود هرچی گشتم اونم دید اوضاع خیطه گفت آره گردنبند منم نیست و به شوهرم نگو شاید جن برداشته منم از سر سادگی اون موقع چیزی نگفتم ولی به شوهرم گفتم هرچی با صاحب خونه گشتیم پیدا نکردیم الان بعد یک هفته رفتم خونه همین زن پسر عمو شوهرم دیدم گردنبند تو گردنشه همون تا بهش گفتم جا خورد گفت وای آره بخاطر اینکه شوهرم نفهمه سریع رفتم باز سفارش دادم ساختم اونجا بود که مطمعن شدم خودش برداشته ولی زبونم لال بود هیچی نگفتم ترسیدم ولی الان بعد چند سال هنوز دلم دنبال دستبندمه. چیکار کنم 😢😢😢 بنظرتون بهش پیام بدم اینک بگم هیچ ارتباطی ندارم دیگه باهاش میترسم کولی بازی در بیاره تو فامیل زن اصلا زن خوبی نیست چند بار از شوهرش جدا شده باز برگشته
من باشم شماره شوهرشو از گوشی شوهرم برمیدارم و تمام قضیه رو تعریف میکنم و میگم منتظر دستبندمم
بنظرت بهشم بگی فایده ای داره اینجور آدما هیچوقت گردن نمیگیرندفقط اعصاب خودتو خوردمیکنی دعوا میشه
من باشم با این توصیفات عطاش رو به لقاش میبخشم اونم بعد این همه سال، ذهنتو آزاد کن به نظرم
پیام اصلا نده چون مدرک میشه و میتونه به جرم افتارا ازت شکایت کنه ، تو دیگه صاحب اون دستبند نمیشی عزیزم فقط ارتباطتتو باهاش کامل قطع کن که بفهمه فهمیدی
مدرکی نداری گلم پیام بدی بدتر میگن تهمت زده
باز من ب من میگن ساده
تو ک از منم بدتری
ولی طرف چ آدم مسخره و چیپ و چندش آوریه
از خیر دستبند بگذر عزیزم
از همچین آدمی هیچی بعید نیست
تقصیر خودته .مگه بچه دو ساله بودی باور کردی جن گردنبدتو برداشته ...مگه جن انسانه و به طلا احتیاج داره...واقعا خندت نگرفت این جمله را گفت ..بعد الان بعد اون همه سال چیو‌میخای ثابت کنی
مثلاً آخه جن دستبند میخاد چیکار🙄