۸سال ونیمه از دواج کردیم از روز اول تو خونه ای زندگی میکنیم که برای بابامه واجاره و…نمیدیم ۸سال گذشته الان اینجا خیلی موش درمیاد تو سه ماه گدشته ۳تا موش گرفتیم من از موش متنفرم وهربار که دربیاد باید کل زندگی رو بشورم تازه وقتی ببینم بشدت میترسم وجیغ میزنم الان میگم من دیگه نمیخوام اینجا زندگی کنم بسه دیگه تو به عنوان مرد نباید به خونه برا زنت بگیری اقا بعد ۸سال تصمیمگرفته خونه بسازه اونم زمین نداره ها من زمین دارم اونو
میگه الانخونه اجاره کنم دیگه نمیشه بسازیم پل نداریم منم میگم تو تا خونه بسازی وما بریم توش حداقل دو سه سال طول میکشه منچطور تو موشا زندگی کنم جدیدا بیشتر شدن اولا سالی یه بار بود اونم انگار که طلبکاره میگه تو شوهر نمیفهمی!!!! جالبه!!خودش به عنوان شوهر یه خونه نگرفته همش از من توقع داره کلا تو سر کار رفتن تنبل تفریحی میره وگرنه تواین ۸سال که اجاره نداده باید حداقل پول اجاره رو پس انداز میکرد یه زمین داشت چقدر دعوا کردم که برو سرکار ولی نمیره تفریحی میره الانم من ۳ ساله انلاین شاپ زدم دارم جنسایی که خودش باید بفروشه رومیفروشم اون بسته بندی میکنه میفرسته
خلاصه که اخرسم شده این اونم تفریحی میبره میفروشه نمیدونم چه خاکی سرم بریزم از مردای تنبل متنفر بودم سرم اومده