نشانه های مردی که همسرشو دوست نداره

عزیزم ازدواج دوممه 

همش میخوا حمالی خودشو بچه ها رو کنم تا قبل این خانواده شم بودن یعنی پدر منو درآورده بود سر رفت و آمد خونه مادرش 

تقریبا هز دفعه با دعوا و کتک دیگه خسته شده بودم 

مشترکن 

۶ و ۲

کمکی فقط میگه مادرت و خواهرت باید بیان کاراتو بکنن

مادرم شاغله سرطان داره تو دستش پلاتینه قلبشم ناراحته خواهرم دانشجوعه سر کارم میره هفته ای یه روز بقیه روزام باید مادرپدرمو جمع و جور کنه و کارای خونه رو بکنه 

الان مامان من ۶ تومن بابت مدرسه پسرم داده بازم براش حرف درست کرده میگه چرا اونجا داده باید پولو میداد به خودمون 

پریروز من حالم بد بود مادرم رفت دنبال بچه م اونجا بهش گفته بودن قسطشون عقب افتاده مادرمنم همونجا پرداخت کرده بود بعد این اینجوری حرف درست میکنه میدونی دلم ازش گرفته 

دکتر گفته برای اینکه اعصابم ریلکس بشه باید ماساژ بگیرم پول به ماساژ که نمیده خودشم انجام نمیده فقط به وقت نیازش توقع داره 

مامانم خودش کرده این کارو 

نمیدونی واقعا خسته شدم الان یه یک سالی میشه یه مقدار بی خیال پول شده از اونا 

فک کن قولنامه خونه رو نوشتیم بعدش منو گذاشت خونه مامانم زنگ زد گفت من ۵۰ میلیون رو پدرمادر تو حساب کردم 

بعد یک ریال مادرش اینا بهمون کمک نمیکنن 

خدا شاهده که من توقع ندارم 

میگم هر کی هرچی داره و نداره مال خودشه 

راستی سه ماه پیش سرماشین هم توقع داشت از خانواده م بگیرم 

که نگرفتم

میدونی یه کارایی میکنه عین گاو نه من شیر