2777
2789
عنوان

مینی‌مالیستی

| مشاهده متن کامل بحث + 50231 بازدید | 1959 پست
سلام دوستان شما برگه هایی که یه طرفشون سفید هست رو چکار میکنید ؟ اگر بندازیم تو کاغذ باطله ها بدیم ب ...

من اینهارو جمع میکنم 

وقتی با پسرم ریاضی کار میکنم استفاده میکنم 

❌لایک❌
سلام . بحث وسایل اضافه س . من ندارم . به هیچ عنوان . انباریمم خالیه فقط چندوقت ی بار ی جاروتوش میزنی ...

اگه براتون مقدوره یه مدت برو مسافرت 

یا برید عضو تورهای تهرانگردی شو(اگه تهرانید) 

کمتر به خروجی و بحث مینیمالیست فکر کن 

اینجور که میگید دارید اذیت میشید 

فکرتون رو با یه کاری از بحث مینیمالیست منحرف کنید دوست خوبم

❌لایک❌

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

هفته پیش دخترم کسالت داشت به جز کارای روتین به کاری نمی رسیدم.


مقدااااری پرتقال اب دار داشتیم الان همش آب گرفتم

دوتاشم کپک زده بود


۴ تا بادمجون داشتیم دوتاش برای شام بورانی درست کردم



زیر اندازهای یلدا از بالای کمد دیواری اوردم دم دست


روتختی پهن کردم خشک بشه



شادی صدام کنید

یه بوت داشتم هشت سال پوشیدم اصلا هم خراب نشد دیکه دلمو زد گذاشتم خروجی و یدونه خریدم

ابزار آشپزخونه و لوازم قنادی زیاد دارم ولی از همش استفاده میکنم،هیچ وسیله اضافی ندارم،هرچی دارم کاربردی هستن،برای روز مبادا هم چیزی کنار نذاشتم،هرچی اضافه بود تو اثاث کشی رفتن خروجی،تو خونه جدید یه کابینت بلند دارم از سقف تا زمین خیلی بزرگ و جادار هست و کامِلا خالیه،دوتا کشو هم تو کمد دیواری و دوتا کشوتخت دخترم هم کاملا خالیه

آرزوهایت راجایی یادداشت کن خدایادش نمیرودولی توممکن است فراموش کنی چیزهایی که امروزداری روزی جزو آرزوهایت بود

بعد بحث درمورد ابزاراشپزخونه دیدم که من هرکدوم ازابزارم یه گوشس. نصفشون کنارقاشق چنگالا بقیشونم جاهای دیگه. امروداومدم یه کشوی کوچولواختصاص دادم بهشون وهمشون پیش همن😻

خروجی های امروزم یه فیس براش که شوهرم اشتباهی استفادش کرده بود

پودر بچه چون پسرم دیگه بزرگ شده وبه کارم نمیاد

یه پلاستیک جای گوش پاک کن که مدادلب هامومیزاشتم توش، پسرم شکوندش

عینک بدون دسته پسربزرگه

یکی دوتاچرخ شکسته ماشیناشون

لطفالایک نکنین. 
چقدر لذتبخش

واقعا همینطوره،البته منم مثل دوستان موقع خرید جهیزیه واقعا نتونستم مادرمو قانع کنم کمتر بخره،خیلی چیزها بهم داده بود که اصلا نمیدونستم چطور باهاشون کار کنم،یه بخش خیلی زیادی از جهیزیه ام رو دوسال بعد از عروسی دزد برد و من میتونم بگم تقریبا بدون امکانات شدم بعد از اون شروع کردم به خرید لوازم سعی کردم اونهایی که واقعا لازم دارم بخرم،ببینید دزد فقط وسایلی که برای پذیرایی بود و ظرف و ظروف و انواع قابلمه ها و سماور و چیزهای زیادی که مربوط به آشپزخونه بود رو برد،یه بخش زیادی هم از وسایلی که باقیمونده بود کاربردی نبود برام،که اونهارو هر دفعه که جا به جا میشدم به همسایه ها یا مادر و خواهرم میبخشیدم،اینطوری شد که با این روش زندگی آشنا شدم،و فکر شده تر عمل کردم و در نهایت با این جا به جایی آخر دیگه هیچ چیز غیر کاربردی نموند برام،ظرف و ظروف زیاد دارم ولی از همشون خیلی به جا استفاده میکنم،فکر کنم از این به بعد فقط چیزهایی که کهنه میشن یا خراب میشن میرن خروجی

آرزوهایت راجایی یادداشت کن خدایادش نمیرودولی توممکن است فراموش کنی چیزهایی که امروزداری روزی جزو آرزوهایت بود
بعد بحث درمورد ابزاراشپزخونه دیدم که من هرکدوم ازابزارم یه گوشس. نصفشون کنارقاشق چنگالا بقیشونم جاها ...

پودر بچه رو میتونید تو کفش بریزید مقدار خیلی کم،اینطوری همیشه کفش بوی خوبی میده

آرزوهایت راجایی یادداشت کن خدایادش نمیرودولی توممکن است فراموش کنی چیزهایی که امروزداری روزی جزو آرزوهایت بود

دوستان هفته پیش یه جایی دعوت بودم یه مجلسی برای آقایون بود و چون بامن راحت بودن گفتن بیا ولی تو آشپزخونه میشینیم من و خواهرم و دو سه تا خانم دیگه بودیم،چون حدود دو ساعت تو آشپزخونه بودیم متوجه وضعیت عجیب آشپزخونه شدم،سه مدل یخچال و فریزر تو اونجا بود در اندازه های متفاوت،روی هر سه پر از انواع قابلمه فلاسک،ظرف در دار و...،کابینت هم داشتن مقدارش زیاد بود ولی انقدر وسایل بیخود داشتن که جا نبود،یه بوفه قدیمی داشتن قسمت پایینش رو آورده بودن تو آشپزخونه روش انقدر وسیله بود که خدا میدونه،بعد بین کابینت‌ها رو میخ زده بودن،انقدر آبکش،برس،صافی،ماهیتابه،کفگیر و ملاقه،قیچی،دم کنی دستمال روی کابینت چندین سینی رویی در سایزهای متفاوت،چرخ گوشت گلدون،قوطی چای،قندون و ...چند تا تکه مختلف فرش و رو فرشی کف آشپزخونه اصلا یه وضعی،این خونه ویلایی بود و انباری خیلی بزرگی هم دارن نمیدونم چرا آشپزخونه اینطوری بود،من اگر جای این خانم بودم کف آشپزخونه رو موکت میکردم بعد یه فرش خلوت پهن میکردم،یه یخچال فریزر دو قلو بزگ میخریدم،که از شر سایزهای متفاوت یخچال‌ها راحت بشم،چون میدونم وضع مالیشون خوبه میگم،حتی میتونن کابینت‌ها رو هم یکم تغییر بدن و دوسه تا کابینت بلند بزارن جا بیشتر بشه و چندتا کشو هم اضافه میکردم تو آشپزخونه که اون وسایلی که به دیوار زدن بره تو کشوها،انباری رو هم طبقه بندی میکردم و خیلی از وسایل رو اونجا میزاشتم انباری دقیقا کنار آشپزخونه هست،خلاصه که تا بیام خونه هی تو ذهنم داشتم اونجا رو پاک سازی میکردم

آرزوهایت راجایی یادداشت کن خدایادش نمیرودولی توممکن است فراموش کنی چیزهایی که امروزداری روزی جزو آرزوهایت بود
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792