2777
2789
عنوان

شما هم وقتی نارحتین دلتون مادر و خونه پدری رو میخواد

| مشاهده متن کامل بحث + 63 بازدید | 37 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



شماهم تو یه ساختمونین؟؟شما هم احساسس مکینین ب این زندگی تعلق ندارین؟؟

بله بخدا متنتو خوندم حالم بد شد برو تاپیک اولمو بخون یکماهه شبا گریه میکنم تو شهر غریب از شوهرم بدم اومده هیچ حسی بهش ندارم همش با خانوادشه ده ساله اومدم غریبی با یه مرد بی احساس حسودیم میشه به دوستام که هر وقت بخوان میرن خونه مامانشون دلم لک زده برای شهرم،من تعلقی به این شهر ومردمش ندارم همش میگم خدا چرا این قسمتم شد

تا حدودی از رفت و امدهام مطلع میشنشوهرم اگه وقت داشته باشه، هر شب سر میزنهاگه همسرم مریض باشه و خیلی ...

حالا من برا کمک میرم میدونی اگه نرم

بعد ی روز برم خونشون باهام حرف نمیزنن

چندبارری پیش اومد بخاطر کار خودم نتونستم برم وقتی رفتم خونشون دیدم باهاام سرد برخورد میکنن بعدا فهمیدم ب اون دلیله

منو نمی فهمی که خونمون دونبشست با اینکه از در خودمون هم میشه شوهرم رفت و آمد کنه ولی از در اونا میاد و می ره و ماشینشم در اونا پارک می کنه......بعد کلا مدارک و حتی حلقه ی ازدواجش خونه اوناست 

بله بخدا متنتو خوندم حالم بد شد برو تاپیک اولمو بخون یکماهه شبا گریه میکنم تو شهر غریب از شوهرم بدم ...

عزیزززم درکت میکنم بخدا فقط کسایی ک تو یه ساختمونن باخانواده شوهر میتونن همو درک کنن

بخداا منم با عشق زیادی ک ب شوهرم داشتم دارم ازش سرد میشم دلیلشم نزدیکی زیاد خانوادشه چیکار کنیم چاره چیههه

شماهم تو یه ساختمونین؟؟شما هم احساسس مکینین ب این زندگی تعلق ندارین؟؟

بله بخدا متنتو خوندم حالم بد شد تاپیک اولمو بخون  تویه ساختمون با خانواده شوهر تو شهر غریب شوهرم فقط حواسش به اوناس همشم حالشون بده انقدر به دوستام حسودیم میشه که راحت میرن خونه مادرشون درد دل میکنن از مردم این شهر از حرف زدنشون ازشوهرم بدم میاد حالم خیلی بده من مال اینجا نبودم دلم لک زده برای شهرمون همش میگم خدایا دوسم نداشتی این قسمتم شد

خدااا صبر بدههه ب هرکسیکی نزدیک خانواده شوهرهه

آرزو به دلم موند منم مهم باشم برا شوهرم، همش دلش تو زندگی اوناست انگار نا انگار ک متاهله بعدش هم کلا همه چیو میره میگه ولی من انگار آدم نیست از هیچیش خبر ندارم

حالا من برا کمک میرم میدونی اگه نرمبعد ی روز برم خونشون باهام حرف نمیزننچندبارری پیش اومد بخاطر کار ...

مسلما این رفتار حرف نزدن با شما درست نیست

خانواده ها با هم فرق میکنن

ممکنه خانواده همسر من یه طور باشن، خانواده همسر شما یه طور دیگه

رفتارهای خانواده همسرم کمی بهتر از خانواده خودمه! 

چون زندگی رو راحت و سهل و آسون می گیرن و از هر چیزی سو برداشت نمیکنن، حتی اگه اشتباهی کنم به روم نمیارن

ولی خانواده خودم دچار سو برداشتن، ممکنه ازم ناراحت بشن بابت کاری که نکردم، یا حرف بدون منظوری رو که زدم به منظور برداشت کنن

و باید کلی تلاش کنم تا بهشون ثابت کنم اونجوری نیست که فکر میکنن

چ کنترلی خواهر امشب اومده چون شوهرم سنگ کلیه داره باید عمل شه اومده خونه م با گریه نشسته ور دل شوهرم ...

دقیقا مثل من شوهرم مریض میشه مادرشوهرم میاد غمبرک میزنه وگریه میکنه میگه تروخدا به پسرم برس بهش غذا بده یعنی هنگ میکنم میرم بیرون میاد پشت پنجره ببینه با چه ماشینی میرم میگه زن جوون تنها نباید بره حرف درمیارن  بچههام‌ مریض میشن یا هر چی میاد نصیحت میکنه انگارمن از پشت کوه اومدم بلد نیستم هیچی 

چ کنترلی خواهر امشب اومده چون شوهرم سنگ کلیه داره باید عمل شه اومده خونه م با گریه نشسته ور دل شوهرم ...

دقیقا مثل من شوهرم مریض میشه مادرشوهرم میاد غمبرک میزنه وگریه میکنه میگه تروخدا به پسرم برس بهش غذا بده یعنی هنگ میکنم میرم بیرون میاد پشت پنجره ببینه با چه ماشینی میرم میگه زن جوون تنها نباید بره حرف درمیارن  بچههام‌ مریض میشن یا هر چی میاد نصیحت میکنه انگارمن از پشت کوه اومدم بلد نیستم هیچی 

مسلما این رفتار حرف نزدن با شما درست نیستخانواده ها با هم فرق میکننممکنه خانواده همسر من یه طور باشن ...

این همه تلاش کردن برای اینکه ثابت کنم منظوری نداشتم خیلی ازم انرژی میگیره، یه جاهایی حس میکنم خوبی هم کنم، نمی بینن، جلو خانواده خودم نمیتونم خود واقعیم باشم، کمردرد داشته باشم نمیتونم بگم خستم مریضم و...، چون مامانم به این تعبیر میکنه که مثلا من این روزا به کمک احتیاج دارم، دخترم داره مقدمه چینی میکنه که نیاد کمک 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز