دو تا بچه کوچیک دارم یکیشون پیش دبستانیه بدون هیچ کمکی
شوهرم خیانت میکنه
خواهر یک ساله خونمونه علاوه بر ریخت و پاش با ی پسر دوسته البته قصد ازدواج داره میرم بیرون باهاش مشرو. ب میخوره همش استرس دارم امروز دیگه روانی شدم زدمش الان پشیمونم فکر کنم فردا بره
بابام ی قرض نود میلیونی انداخته گردنم باید این ماه بدم دارم از استرس خفه میشم
هیچکس ب فکرم نیست
کار خونه بچه داری فکر و خیال همش عصبانیم بعد می میگن چته سگ شدی واقعا نمیکشم دیگه