عزیزم درکت می کنم من خودم یه زخم خورده ام از بچگی سابقه اضطراب داشتم ک تو تمام مراحل زندگیم اثر بد گذاشت 😔😔😔 البته مامان من خیلی دلسوز و مهربان بود ولی باهامون زیاد حرف نمیزد بابام ک فقط داد وفریاداش یادم مونده الان به جایی رسیدم ک هر چالشی تو زندگیم پیش میاد میرم سراغ روانپزشک و دارو میگیرم ...ولی بازم بخاطر پسرم می‌جنگم ک اون اتفاقاتی بد براش نیفته دارم آموزش می بینم البته اگه موفق باشم
همین الانم آسیب میزنن
منم گاهی حرفامو سرش خالی میکنم
ولی هیچ وقت شاغل بودنشو بد ندونستم
چون خودم زن شاغل دوست دارم
ولی آره
خیلی حرفا رو زدم به پدر و مادرم حالا یا با ادب یا بی ادب
بهشچن گفتم به خواهر بزرگ چندین ساله خونه دادی
از بعد ازدواجش اونجا میشینه
نه اجاره
نه هیچی
بعد سر ۵۰۰ هزار تومن با من بحث میکنی
هر وقتم میگم چرا اینقدر تفاوت میزاری
میگه توهم شوهر کن تا بهت خونه بدم !
نه نمیگم دلم نمیاد
الانم یه شوهر گیرم اومده تا دهن بازمیکنم چیزی بگم کتکم میزنه
پدرمادرم هرچی بودن یه سیلی هم بهم نزدن
