خب عزیزم سلام مجدد
من کلی از دیشب تحقیق کردم و فهمیدم چقدر از نظر علمی نیازمند بروزرسانی اطلاعاتم
شما هم همینطوری حتما برو و اطلاعاتت رو بروز کن
در رابطه با نظریه ی داروین
اول اینکه هر نظریه ای که در علم مطرح میشه توسط یه عده با دلایل علمی پذیرفته میشه و توسط یه عده ی دیگه بادلایل علمی رد میشه تا زمانی که به یک نظریه ی ثابت و نزدیک به یقین برسن
نظریه ی داروین از همون دسته نظریات جنجالی هس که هنوز مخالفان زیادی داره حالا چند مورد از مسائلی که باعث شده یه عده از دانشمندان این نظریه رو نپذیرن
نظريه تكامل (Evolution) روىكردهاى گوناگونى را در ميان زيست شناسان (Biologists)، فيلسوفان علم (Philosophers of Scicnce) و عالمان دينى (Religious sclolars)برانگيخته است. اين نظريه از بدو پيدايش تاكنون مراحل متعددى را پشت سر گذاشته و همواره مورد نقد و اصلاحاتى واقع شده كه اهم آنها عبارتند از: (1) لاماركيسم (2) نئولاماركيسم (3) داروينيسم (4) نئوداروينيسم (5) موتاسيونيسم.
2. الف) از منظر زيست شناختى ؛ (Biologic) : اشكالات متعددى بر نظريه تكامل وارد ساختهاند، از جمله آنكه با تمام تلاشهايى كه داروين در جمعآورى شواهد بر نظريه خويش به عمل آورده، از تفاوتهاى عمده واساسى بين انسان و اجداد حيوانى مورد ادعاى وى (ميمون) غافل بوده است. و برخى از اين تفاوتها كه «والاس» (Wallace) به آنها اشاره كرده عبارتند از:
3. (1) فاصله عميق ميان مغز و قواى دماغى انسان و ميمون.
4. (2) تمايز زبانى آشكار بين انسان و ميمون.
5. (3) استعداد و توانايى آفرينش هنرى در انسان.
6. (4) عدم تفاوت مغزى بين انسان متمدن كنونى و قبايل بدوى كه داروين آنها را حلقه فاصل بين انسان متمدن و ميمون خوانده است. (علم و دين، ايانباربور (Ian Barbour)، ترجمه بهاءالدين خرمشاهى، ص 99 - 141).
7. همچنين «فيزيكو» (Phisico) طبيعى دان آلمانى و متخصص در تاريخ طبيعى انسان (Antropologist) مىگويد: «پيشرفتهاى محسوسى كه علم تاريخ طبيعى انسان نموده، روز به روز خويشاوندى انسان و ميمون را دورتر مىسازد.» (على اطلال المذهب المادى، فريد وجدى 103 - 108) .