2777
2789

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



یه چیزایی پیش اومد که همه چی ازبین رفت تا حد زیادی. داشت عشق پیش میومد ولی خراب شد. الان خودم خوشبخت ...

افرین بنظرمنم این بهترین رشده که ازکسی انتظارمحبت وبودن و...نداشته باشیم

۷۵.۹۲۸۰
با مثال بگو و تو ر خدا آخه موقع آشنایی خانواده رو فقط تو جلسه در حال خوردن چایی میوه آدم میبینه چه ر ...

نه دیگه باید مادر پدرت قشنگ باهاشون حرف بزنن. درمورد رسم و رسوم شون، ارتباط شون با فامیلاشون، سفر رفتن و تفریحاتشون، تو همون حین، رفتار مادر و پدر پسر با هم چه طوره؟؟؟


مثلاً مادرشوهر من اینطوری بود که فامیل هامون زیاد به ما نمیخورن زیاد رفت و آمد نداریم. بعدا معلوم شد کل فامیل شون همه با هم قهرن. بسکه رفتار هاشون بچه گانه س و بسکه زود رنج و بدبین هستن. و همین تو زندگی منم تاثیر گذاشت. انننقدر هی از من بیخودی بی دلیل ناراحت شدن که دیگه کلا من بعد سه سال، قطع رابطه کردم باهاشون.



شوهرمم اهل رفت و آمد نیست و هی از فامیلام بیخودی ایراد درمیاره...



و این مسئله کلا تو زندگی خیییییییلی مهمه...

اما خب... ویژگی های مثبت هم زیاد داره که باعث شد بله بدم. ولی خب یه سری چیزا هست دیگه...از همون اولم بود...

خواستم بگم خودتو در گیر ۴تا سوال جواب مزخرف نکن.

رفت و آمدتو بیشتر کن. تا میتونیییییییی تحقیقات کن.

از محل کارش ، خونشون تک تک همسایه ها.

دوست و آشنا.

یه هرحال اگر بد باشه یه جا یه نفر بهت میگه.مطمئن باش

فقط لطفا جدی بگیر

معمولا جوابایی که میدن همه خیالی ان😂

همه نماز خون ، اهل هیچی ، صاف و صادق ، یک رو و یک رنگ ، مخالف رفیق بازی وو....

که معمولا برعکس در میاد(البته نه برای همه)

مثلا به من گفت نماز میخونه (که نمیخونه)

گفت در حال حاضر م ش ر و ب نمیخوره( که میخورد)

گفت لب به چیزی نمیزنه ( که میزد)

و ......

ما از قبلش دوست بودیم اما خب بیشتر مجازی 

پسرعمومم بود ولی راهمون دور بود

رفتیم تو اتاق رسم اینطوری بود باید مادر جفتمون باشن

اون کلی حرف زد و شرط گذاشت منم گفتم متقابلا همینو ازت میخوام

و یه شرط دیگه ایی که مربوط به خودته بعدا میگم

قبل عقد رفتیم بیرون 

گفتم ببین من بخاطر عشقمون دارم از درس و کار و خانوادم میگذرم ولی ازت خیانت ببینم حتی اگر به گوشم برسه حتی به دروغ ولت میکنم یک ثانیه هم باهات زندگی نمیکنم حتی اگر ده تا بچه ام داشته باشیم

گفت درستشم همینه ولی اگر هر کدوممون از هم دیگه خسته شدیم یا از کس دیگه ایی خوشمون اومد میتونیم راست و حسینی بگیم و جدا شیم لازم به خیانت نیست


مو به مو شرطاشو انجام داد و منم چیزی ازش ندیدم

ولی اینو بگم فرهنگ خانواده ها اینا خیلی مهمه

من تهران بزرگ شده بودم اون شهرستان یکسال اول خیلی دعوا داشتیم چون خیلی باهم فرق داشتیم

سعی کن کسیو انتخاب کنی مثل خودت باشه

«گوش کن؛ فقط گوش کن ببین چی می‌گم: اینو تو مغزت فرو کن، باشه؟ تو تا الان دووم آوردی؛ اون روی سکهٔ این دووم آوردنت هم یعنی زندگی وجود داره؛ زندگی، می‌فهمی؟ یه چیزایی هم پیش میاد که تو رو خوشحال می‌کنه. پس این‌قدر دلواپسِ نگرانیات نباش. فقط یه‌کم دلواپس باش. یکم دلواپسی رو می‌تونی اداره کنی. اما سوپر- دلواپسی رو نه!» خسته تر از اونیَم ڪه اهمیت بدم..!_سبز ماندن در بین ویرانی ریشه می‌خواهد..!_

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز