خجالت میکشم کل جوونیم بدون هیچ تفریحی گذشت،نه دوستی نه پارتنری.. همه دخترای فامیل هم لیسانس دارن هم شوهر کردن منم که گوشه اتاقم فیلم نگا میکنم و تخمه میخورم و گاهی درس میخونم
دارم پیر میشم و هیچی از زندگی نفهمیدم هیچی از مسافرت با دوست و لحظات رمانتیک با پارنتر هم نفهمیدم... نمیدونم چرا سرنوشتم این شکلی شد چرا زندگی انقد برام کسل کنندس
اگه شما جای من باشین با زندگی چیکار میکنین که از این حالت گنگ و بی هدف خارج بشه