من یه دوست داشتم از هشت سالگیش ،پدر خونده داشت
اما واقعا مامان باشعوری داشت
شد زن یه مرده که دو تا بچه داشت
هر دوشون هم خوشبختانه خونه داشتن
اقاهه گفته یه خونه رو بدیم اجاره
مامان دوستم گفته نه اصلا شرط من برا ازدواج اینه تا موقعی ایی که بچم ازدواج نکرده تو همین خونه باشیم دوتایی
تو اگه زن میخوای من میام اونجا اما نه ۲۴ ساعت
خلاصه میگفت شبی نشد تو این چند سال که اون اقاهه بیاد خونمون ،یا ببینم مامانمم رفته اونجا شب مونده
مدرسه داشتم مامانمم میرفت غذایی چیزی درست میکرد ،بعد میومد خونمون
میدونم یکمی فیلمی شد اما واقعیه😂
الانم که دوستم ازدواج کرده با هم زندگی میکنن