مامان بابام ۹ سال پیش جدا شدن
من اون موقع ۱۱ سالم بود فقط
مامانم هیچ حامی ای نداشت و واسه اینکه مارو بتونه پیش خودش نگه داره زن دوم یه ادمی شد
الان متاسفانه ما هنوز تو خونه ی همون ادمیم چون بابامون رسما ما رو انداخته دور
من واقعا گناهم چیه باید انقد طرد شم
صاف رفتم صاف اومدم که به خاطر این قضیه فردا بهم نگن خودتم خرابی فاسدی مزخرفی
حتی دارم زورمو میزنم که مهاجرت کنم و نمونم اینجا
ولی خب اخه گناه من چیه که باید از همه چی بِکنم و برم
باید انقد خودمو قایم کنم کسی منو نبینه نشناسه
حتی وقتی به ازدواج میخوام فکر کنم ده بار بگم گ@وه نخور تو لایق هیچی نیستی
چرا اخه چراا