این عاقبت یه نفر تو فامیلمون رو دیده که همینجوری کرد با دخترش
موقع مرگ پسراش اینو مینداختن تو یه اتاق همونجا کثیف میکرد به خودش همونجا غذا میخورد همونجا هم مرد ۱۷ سال دخترش باهاش قهر بود با قهرم مرد مادره
بعدم دختره خیلی سرنوشت بدی داشت افتاد به گدایی آخرم با سرطان مرد
متاسفانه سرموشت من خیلی شبیه اون شخصه خیلی میترسم
بله دیگه زندگی اینه
مهمونی و پذیرایی برا اقا پسراس
عروس خدا نکنه ب زحمت بیوفته
ولی اخر سر به ارث پیداشون میشه
شما کجایی هستید؟
منم مادرم درونگراست و اختلاف سنی داریم و هیچ وقت همدیگه رو درک نکردیم.اما تو این شرایط که میبینم سنی ازش رفته بدون هیچ توقعی ازش مراقبت میکنم قرص هاشو میذارم تو دستش میگم نکنه خودش یادش بره بخوره. به جرات میتونم بگم اونقد که من مادری براش کردم اون نکرده ولی خب دوسش دارم و چشم رو بدی هاش میبندم هیچ وقت چشمم دنبال ارث و میراث نبوده و نیست و خودم واسه تک تک موفقیت هام تلاش کردم هیچکی هم هنوز بهم نگفته بهت افتخار میکنم من هر کاری میکنم واسه دل خودمه مطمئنم یه جایی خدا هوامو داره
وای خدا
یه مدت هیچ کاری براش نکنه تا ببینه پسر و عروس دلسوز واقعی نیستن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز