خسته ام شوهرم هر روز ساعت هشت شب میاد خونه

احتمالا بچه دومت کوچیکه که اذیتی یکم بزرگ بشه دیگه عالی میشه الان من نشستم پسرام باهم بازی میکنن خودشون میرن دستشویی میان ،خودشون از یخچال خوردنی برمیدارن کلا با من کاری ندارن فقط حموم میبرمشون غذا میپزم با درسای بزرگه رو یاد میدم ،یکم تحمل کن این روزا هم میگذره شوهر منم کار خاصی نمیکنه اصلا با اینکه خیلیم رو بچه ها حساسه و دوستشون داره

والا شوهر من صبح میره ساعت ۱ شب میاد درست درمون هم نمیتونیم ببینیمش فقط صبحانه با ما هست اونم از امسال بچم میره مدرسه اونم نمیبینه حتی زیاد اون وقت شما کلا ناراضی هستی شوهر من اگر ۸ بیاد خونه هر شب جشن میگرفتم از ذوق ......

انقد خسیسه و دهن بین خانوادشه حریفشون نمیشم انقد ک خواهرا و مادر  سلیطه  داره حتی طلامم با کلک گرفت داد ب اونا .من که حلالشون نمیکنم..

واسه همین میگم قدر شوهرتو بدون ..چ

قربونت....واقعا شرایط ها متفاوت هست دیگه چاره ای نیست تحمل میکنم چون مدل شغلش اینجوری هست

منم ۲ تا بچه دارم ۳ هفته اس مریضم هیچ کاری نمیتونستم تو خونه انجام بدم همش دراز کش بودم ولی با این حال بهم غر نمیزنیم.تنها درکی که داره میدونه مریضم غذا از بیرون میگیره یا هر چی حاضری جلوش بذارم حرفی نمیزنه

من دیشب بعد ۳ هفته تونستم خونه رو جارو بزنم با اینکه جارو کشیدن کلا با شوهرم بود ولی میبینم نمیتونه وقت نداره هیچی نمیگم

فکر میکنم اگه همو درک کنیم و برای کار و تلاش هم ارزش قائل بشیم زندگی بهتر میشه

خانما منظورم ۶صب بود ۱۲ شب میاد

اسی شوهرم ۶صب میره ۱۲ شب میاد

کار بیرون واقعا ادمو خسته میکنه، میدونم که شما هم تو خونه خسته میشی ولی کار بیرون واقعا توان ادمو میکشه، من یه تایمی شرکت بودم هشت تا پنج ، میومدم خونه میوفتادم هیچ کاری نمیتونستم بکنم تو‌شرکت هم که اینقدر کار میریزن رو سر ادم و ادا دارن که…

وقتی هم بیای خونه یکی بخواد غر بزنه دیگه اصلا دوست نداری بری خونه هی لفتش میدی حداقل دیرتر بری.

یه کم روشتو عوض کن جور دیگه رفتار کن حتما درست میشه، راه درست رو‌پیدا کن زندگی رو برای خودتون سخت نکن.

یا پنجتن😂

هر روز همه ی کارارو انجام نده، جارو‌که هر روز واجب نیست، غذا هم دو روز گذاشتی روز سوم نذار حاضری بخورین بگو نرسیدم ، و خیلی چیزای دیگه