2777
2789

تو چندتا تاپیک دیگه هم گفتم تولدم بود بعد شب تولدم دوست شوهرمو خانمش اومدن خونمون بعد خانمش بهم گفت سپیده جان تولدت مبارک ۱۲۰ ساله بشی منم گفتم ممنون عزیزم تولد شمام مبارک باشه بعد خانمه با بدبختی خنده شو جمع کرد شوهرمم یه نگاه ناامیدانه بهم کرد و اونجا بود که ای دل غافل فهمیدم بازم گند زدم

لرم ساده قلب خوب...  مامان آریا و رایان جون

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

آقا یکی منو لایک کنه الان دارم میرم شام درست کنم بعدم که سوتیهاتونو نوشتیدبیام بخونم .من خودم واسه خواهرشوهرم نامزد بود وسایلی که خریده بودن آورده بودن خانومه اصلا توچهرش ی ذره هم خنده یا اشوه نبود های میگف این زیپ کیف بازنمیشه ما که دامادپول داده بود خودمون رفته بودیم خریده بودیم من واقعا فکرکردم زیپ خرابه پاشدم برم ببینم زیپ کیف چرابازنمیشه که دختردیدنه الانکه بازش کنم گف بابا پول بدید خودم بازش می کنم ومن کلی خجالت کشیدم 

وای حتی الآنم یادم می افته خجالت میکشم😭

دوهفته از عروسیم گذشته بود شوهرم کمر درد شدید گرفته بود من خر به مامانم زنگ زدم گفتم چکار کنم اونم با نیشخند گفت گوشت کبابی بهش بده بعد به مادر شوهر بعد به خواهر شوهر خلاصه نمیدونستم که 

علتش چیه مثل احمقا به همه میگفتمو راهکار میخواستم 😥

خیلی هم حس و فاز خانوم خونه بودن برداشته بودم 😬😬

رفته بودم بازار شاهچراغ بعد من و مامانم رفتیم دست شویی همشون پر بود یهو دوتاش خالی شد یکیشو مامانم رفت یکیشو یه مرد اومد بره بهم گفت دخترم تو نمیری گفتم نه ممنون گفت انگار بهش میگم پیتزا بخور میگه نه ممنون🙄🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

نمونه جیش داشتم فقط یه قطره تلاشم نتیجه داد مسئول جمع آوری آشنا بود لیوانو آورد بالا برانداز کرده بعد دید من یه گوشه دارم آب میخورم لیوانو گذاشت سرجاش 😶‍🌫️🤣

وضعیت پرنسس هامون 🧔‍♀️🤣
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز