داداشم مجرد بود
ینفر اومد ب مامانم گفت دختر من ایقد پسرشما رو دوست داره
مامان منم گفته دست شما درد نکنه خیلی ممنون😂😂😂
اینکه مهمون داشت از خونمون میرفت داشتیم خداحافظی میکردیم
گفتم دستتون درد نکنه زحمت کشیدین ما بریم دیگه خداحافظ
یعنی فکر میکنم نصف گوشت های بدنم آب میشه
تازه عروس بودم مهمون دعوت کردم سر میز شام بلند شدم برم چایی دم بزارم گفتم دستتون درد نکنه خشمزه بود میزبان بودم 😁😁😁
داشتیم فیلم ترکی میدیدیم یه زنه بالا آرود من گفتم بیا اینم دیشب خوب خوابیده حالا حامله شد بابامفت بلند شو برو کثافط بیشعور🙂😶
محل کارم بودم رو صندلی نشسته بودم خاستم ساعتو نگاه کنم باید بلند میشدم تا بفهمم ساعت چنده منم خسته بودم دور و اطرافم نگاه کردم دیدم کسی نیست از پشت صندلی فک کن😑😂آویزون شده بودم داشتم ساعتو میدیدم خیلی حالت بدی بود وقتی ساعتو نگاه کردم دیدم صاحب کارم مثل اینکه خیلی وقته داره بهم نگاه میکنه😂😂🥲
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز