یک ماه پیش شوهرم یهو حالش بد شد بدون اینکه بدونن بردمش دکتر
مادرشوهرم اتفاقی فهمید اومد خونمون
یهو برداشت گفت بپوش لباساتو ببرمت پیش خودم
شوهرم گفت نه
منم چیزی نگفتم
چندبار تکرار کرد تا اخر رو به همسرم گفتم اره راست میگه اینجا بدمیگذره بهت پا شدم از پیشش رفتم
مادرشوهرم پشت سرم اومد ک نمیتونم اینجا بمونم بیاد پیشم من راحتترم
من اصلا نگاش نکردم ک بخوام جواب بدم
محبت داره ها ولی اگه بخوای مظلوم باشی ازت سواستفاده میکنه باید حد و مرز بذاری براش