بياييد بگم شوهرم چجور با من و مامانم رفتار ميكنه دارم از حرص ميتركم

دقیقا 

وگرنه یهوو که‌نمیاد همچین دستوری بده احتمالا قبلا هم‌از اینجور رفتارا داشته و توقعش رفته بالا

عزیزم غریبه نیستنا مادر شوهر پدرشوهرتن چقد سرد و بی احساسی نسبت بهشون !

شوهرتم خب انتظار داره ازت اخمو تخمش واسه همونه 

شوهر منم از من چنین توقعاتی داشت 

منتها چون یک بار بکنی میشه وظیفت

منم رک بهش گفتم مگه وقتی مریض بودم و مامانم مریض بود مامانت ی کاسه سوپ درست کرد بیاره برا من

فقط زنگ میزد خوب شدین؟ 

دیگ شوهرم دید من نمیکنم ول کرد 

خب گفته درست کردم‌اومد برد واسشون دیگه

به هر حال مهم اینه اگه ی رفتاری بکنی بعدا میشه وظیفت و اگه بعدها نکنی شر به پا میشه 

مگه انقد مادرشوهر اینا فهیم باشن بگن لطفش بود نه وظیفه

خوش به حالت که شوهرت اینقدر با خونوادت راحته و حتما مامانت مهربونه باهاش که همچین درخواستی ازش کرده ناراحت نباش مراعات حال تو رو کرده شوهر من دور از جونش اگه بمیره روش نمیشه همچین درخواستی از مامانم بکنه بس که باهاشون رودربایستی داره و  من از این اخلاقش متنفرم

عزیزم نباید میگذاشتی اون بگه خودت می‌پختی سوپ رو 

بچه ام بهتره پیش پدرو مادرش باشه مگه ماها مریض میشیم بچمونو می‌فرستیم خونه اینو اون

خب شما یه بار انجام بده دلشون خوش باشه عروس دارن بار بعد انجام نده 

نکه کلا انجام ندی از ترس اینکه وظیفه نشه!

مثلا ماهی یه بار سالی یه بار ی سوپ پختن چه کار کبیریه مگه اخه؟

جای دوری نمیره اوناهم پدرو مادرن برا همسرتون عزیزن به اونا محبت کنید هزار برابر همسرتون خوشحال میشه و ذوق میکنه