برا زایمان اولم که ده روز خونه مامانم بودم،همه اومدن.چند بارم اومدن.منم خیلی خوشحال بودم.
برا زایمان دومم که خونه خودم بودم،تا یک هفته که خبری نبود.تازه بعدش یکی دو تاشون زنگ زدن.بعد بیست روز همشون برا افطاری اومدن خونمون و کادو دادن.من از شوهرم می‌پرسیدم چرا؟اونم می‌گفت نمی‌دونم.
گذشت تا دو سال بعد،دو تا خواهر شوهرام با آب و تاب فراوون برام تعریف کردن که روز اول زایمان جاری،همه جمع شدن،شیرینی هم خریدن رفتن خونه باباش دیدنش.منم درجا گفتم برا من چرا بعد بیست روز یادتون افتاد؟این برادرزاده با اون برادرزاده فرق داشت؟افتادن به تنه پته و گفتن نمیدونیم،یادمون نیست،راستی چرا نیومدیم؟🤦♀️البته من برا همشون تو اولین موردایی که باید می‌رفتیم کادو میدادیم،جبران کردم.همه رو بعد بیست روز برا شام رفتم.خودشونم فهمیدن و گفتن آره میدونیم چرا دیر اومدی😏
دقیقاً جبران به سبک خودشون جوابگو هست
من برا یکی شون نرفتم تا اینکه خبر رسید که هی پچ پچ میکنه که بله فلانی نیومده ، کسی بود که همیشه اولین نفر بود الان نیومده و خلاصه گله کرده بود
منم رفتم تا رسیدم گفت آره گفتم که زایمان کردم نیومدی
بهش گفتم مگه شما اومدید که توقع دارید من بیام منم خواستم مثل خودت برخورد کنم ولی نتونستم چون ادب من میرسوند که بهت تبریک بگم
از اون به بعد دیگه حساب دستش اومده
