دقیقاااااا یاد دو ماه پیش خودم افتادم همسرم چنین حرفی رو زد
ومن تا ظهر که برم دنبال دخترم از استرس و دل درد مردم مسیر رو رفتمو برگشتم عالی بود ولی انقددددد عرق سرد کرده بودم که حد نداشت
قبلا راه افتادن مسیر رو صد بار تو ذهنم تکرار میکردم 😂😂😂
هی کوچه رو چک میکردم که اگه خلوت شد برم چون کوچمون خیلی شلوغه
بعد ده روز انقددد عادی شد برام که نگو ولی حیف و صد حیف که دو هفتس ماشینمونو فروختیم 😓😓😓
بشین پشت فرمون عزیزم همه اولش مث منو شمان