اول اینکه اونایی که میخان بگن فیکه حرفام لطفا در ضمن احترام تاپیکمو ترک کنن
تو تاپیک قبلم گفتم از اینکه بهش بگم بچه دارم میترسم ولی الان بهش گفتم و اون گفت مشکلی نداره و من واقعااا عاشقتم
اون واقعا عاشقه و هوس نیست اینو مطمئن باشین توضیحش طولانیه و خلاصه میکنم حرفامو
دو بار ازدواج کرده جدا شده ماشین خارجی داره خرجج کنن عالیههه یک مثال بگم براتون مثلا یک پالتو بیست میلیونی ظرف دو روز اشنایی و ....کلی هزینه برام کرده میگه عاشق چشمات شدم چشمام سبزه حالا سن منم کم نیست از من یکسال بزرگ تره منم اصلااا قصد ازدواج ندارم. زنای قبلشم ازش مهریه خونه و پول و سکه گرفتن
من ازدواجی نیستم هر چی سنگ میندازم جلوش میگه ول کنت نیستم مثلا گفتم خونه و ماشین میخام میگه میدمت بچتم بیاد با ما زندگی کنه دوستش دارم( بچم پسره). حق طلاقم میدم بهت .
ولی من ازدواجی نیستم میگه میام در خونتون بد جور پیگیرت میشم تازه هم از مسافرت کیش برگشتیم واسه اشنایی رفته بودیم الان میگه من میخامت ولم نمیکنمت
اول گفت دوستی یا ازدواج الان میگه ازدواجججج
بگین چیکار کنم