من سال آخر دبیرستانم
خیلی ادم احساساتی هستم اصلا بدرد جامعه نمیخورم
دوستم حالش بد بود همیشه دوست داره کسی اذیتش کنه بخنده همیشه هم این کارو میکردم میخندید
منم داشتم اذیتش میکردم که بخنده
کارت عابر بانکش دستش بود یهو شکست از وسط نوار مشکیش آسیب ندیده
بعدش کلی فوش داد تا گریه منو در نیاورد ول نکرد
گفتم تمدیدش کن
به نام خودشه و مامانش براش گرفته
دو سال دیر تر اومده مدرسه از ما کوچیک تره
گفت خودم باید برم درستش کنم
بعدش گفتم آقا تو هیچکاری نباید کنی
من خودم قبلا کارت به این خودم گرفتم مامانم خودش برام گرفته بود من هیچکاری نکردم چون کارت ملی ندارم
بعدش گفت نمیشه من چهارشنبه میرم شیراز ساعت دو نیم تعطیل میشیم باید خودم درست کنمش اول صبح هم که مدرسه داریم نمیشه کلی سرم داد زد بقیه دوستام به جای این که منو آروم کنن مثل چی گریه میکردم بابت چیزایی که بهم گفته بود رفتن اونی که کلی منو فوشکش کردن آروم کردن
یه راه حل بدین به عنوان بزرگ تر من