ما خونمون پنجره نداره اصلا. کوچیکه. وقتی ازدواج کردیم خواستیم یه خونه بهتر بخریم پولمون زیادتر نرسید پدرشوهرم ی خونه نزدیک خودشون پیدا کرد ویلایی گفت آپارتمان خوب نیست هرطور شد آخر خریدش ی دستی هم روش کشیدن. البته 90 درصد پول مال شوهرم بود ولی شوهرم کلا حوصله بحث نداره اونم با پدرش چون حرف حرف خودشه
حالا یک سال میگذره از عروسیمون. خونمون قشنگه اما پنجره اصلا نداره. خفه هست. از صبح ک بیدار میشم باید چراغا رو روشن کنم. درو میذارم باز حداقل حیاطو ببینم هوا عوض شه شوهرم میگه ی وقت چیزی نیاد تو
الانم خیلی پول نداریم ک بذاریم روش عوض کنیم. کلافه شدم احساس میکنم تو قفسه
زیاد دلم نمیخواد کسی بیاد خونم خجالت میکشم