2777
2789
عنوان

نظر دادن در مورد مادرم

245 بازدید | 15 پست

بچه ها مادرم دوست داشت من به زور برم گیلان باهاش زندگی کنم. تو تهران خونه داریم. من ۴۱ سالمه. تک فرزندم. همه چی رو باید اول از ایشون اجازه بگیرم. اگه ایشون اجازه ندند، نفس هم نمی تونم بکشم. اینقدر فشار آورد که من رو یکسال به زور با خودش برد انزلی. می‌گفت خونه انزلی کوچکه. من احمق هم رفتم از هر جا که دستم رسید وام گرفتم . از دوستش تو آمریکا هم قرض گرفتم تا یک خونه درست و حسابی خریدیم. مامان نمی دونست من وام و قرض گرفتم. هیچی دوستش چند سال بعد که دلار کشید بالا، زنگ زد که دختر شما از من قرض کرده پول و من به دلار می خواهم. در صورتی که من تومان گرفته بودم ازشون نه دلار. مادرم افتاد به جونم ناجور که منو بکشه. کنار دریا. گلوم رو محکم فشار می داد تا خفم کنه و مدام بمن میگفت مردن کار خیلی راحتیه.  همش تف می‌ریخت و منو کبود می‌کرد کل بدنم رو. من میگفتم خوب این خونه حالا چهار میلیارد شده، قرض آن خانم تازه به دلار میشه ۷۰۰ میلیون تومان. مامان، خونه رو رهن بده یا بفروش. یک خونه کوچکتر بخر. می‌گفت من این خونه رو دوست دارم. مدام فحاشی می کرد. البته می‌گفت تو آبروی من رو بردی پیش دوستم. ولی خوب اگه من جای مادرم بودم، اینکارا رو نمی کردم. چون میگفتم، دخترم هم حالش بهتر از من حتما نیست. الان ابروی اون هم جلوی من رفته. من درک میکردم و به جای تنبیه، ریشه یابی مس کردم.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مادرت حق داره ناراحت بشه

قرض‌ کردی نگفتی، از دوستش قرض‌ کردی باز پنهان کردی!

ولی مادرت  خیلی زیاده روی کرده

چه مدت از قرض کردن گذشته؟


اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز