2777
2789
عنوان

بابا مامانم زور میگن میشه کمکم کنی

| مشاهده متن کامل بحث + 626 بازدید | 84 پست
آخه اصلا انگار تک ذاتم نیست سلیطه بازی در بیارمبا مامانم یه بار عادی درموردش حرف زدم قلبم داشت کنده ...

تو ذات منم نبود من خیلی بچه آرومی بودم ولی به این فکر کردم در نهایت با سکوتم خودم آسیب میبینم

هر جور که مطلوبِ خودت هست، همان باش.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

میگه نمیزارن بره راه دور وقتیم که نزدیک باشه مدام کنترل میشه

مطمئن باش رشته خوبی قبول شه اون سر دنیا هم باشه رضایت میدن اگه هم تو شهر خودشون بود بازم عیب نداره حداقل میره تو محیط اجتماعی با بقیه تعامل برقرار میکنه از دید پدرمادرشم انگار بزرگتر شده

دوسه سال چشم بهم بزنی گذشته میدونم چی میگیولی خب الان راه چاره چیه؟ واقع بین باش عزیزم فعلا شرایط و ...

شاید با صحبت بشه متقاعد کرد نمیدونم چرا نمیتونم حتی صحبت کنم با مامانم

تپش قلب شدید میگیرم

تو ذات منم نبود من خیلی بچه آرومی بودم ولی به این فکر کردم در نهایت با سکوتم خودم آسیب میبینم

منم همینم

شب و روز با سکوتم حسرت همون مانتوی بلند بیرون رفتن رو میخورم درصورتی ک تو ذهنم هودیه

مطمئن باش رشته خوبی قبول شه اون سر دنیا هم باشه رضایت میدن اگه هم تو شهر خودشون بود بازم عیب نداره ح ...

نه تو چنین خانواده ایی نداشتی و نمیدونی اگه رتبه ۱ شهید بهشتیم بیاره نمیزارن بره یا ته تهش خودش باهاش میرن

هر جور که مطلوبِ خودت هست، همان باش.
منم همینمشب و روز با سکوتم حسرت همون مانتوی بلند بیرون رفتن رو میخورم درصورتی ک تو ذهنم هودیه

یکم فکر کن به خودت همینو میتونم بگم چون از یجا به بعد دلت واسه خودت میسوزه و حسرت میخوری که چرا کاری نکردی

هر جور که مطلوبِ خودت هست، همان باش.
شاید با صحبت بشه متقاعد کرد نمیدونم چرا نمیتونم حتی صحبت کنم با مامانمتپش قلب شدید میگیرم

عزیزم مگه با غریبه میخوای حرف بزنی؟ کی از پدر مادر نزدیکتره به آدم بشین قشنگ باهاشون حرف بزن با رعایت احترام

من خودم با مامان بابام دوستم یعنی عین دوست صمیمی هستیم باهم دیگه همیشه سعی کردم با حرف راضیشون کنم یه جاهاییم اگه نشده دیگه بیخیالش شدم گذاشتم پای اینکه صلاحم و میخوان و این به نفعمه

وقتی به سن قانونی برسی عملا پدر و مادر هیچ اختیاری ندارن! 

حتی اکه محبورت کنن راحت میتونی شکایت کنی ازشون ولی تو باید  از حق خودت دفاع کنی، تو روشون بایست، بی احترامی نکن ولی بایست و خودتو ازاد کن دختر. 

زندگیم یهو عوض شد، خیلی یهو.😀
نه تو چنین خانواده ایی نداشتی و نمیدونی اگه رتبه ۱ شهید بهشتیم بیاره نمیزارن بره یا ته تهش خودش باها ...

اصلا نمیذارن تهران رو بزنم

میگن تو استان خودمون با اینکه فقط ۴ ساعت تا تهران راهه

میگن میری مثل دخترخالت ک چادری بود الان ییحجاب شده میشی

نه تو چنین خانواده ایی نداشتی و نمیدونی اگه رتبه ۱ شهید بهشتیم بیاره نمیزارن بره یا ته تهش خودش باها ...

واا مگه میشه؟ این موقعیت و قبولیا واسه هرکسی پیش نمیاد من مطمئنم اگه یه رشته خوب قبول شه میتونه راضیشون کنه

واا مگه میشه؟ این موقعیت و قبولیا واسه هرکسی پیش نمیاد من مطمئنم اگه یه رشته خوب قبول شه میتونه راضی ...

میدونم عزیزم ولی منطق این خانواده ها همینه

حاضرن عمر بچشون بخاطر حرف مردم و آبرو یا اعتقادات خودشون تباه کنن

هر جور که مطلوبِ خودت هست، همان باش.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز