جواب رد دادم

و فکر میکنم بزرگترین اشتباه زندگیم رو کردم. من خیلی استرسی هستم و تاپیک قبل شرایط رو گفتم. دفعه ی دوم که تلفنی حرف زدیم دیگه رسما گفت عاطفه جون و گفت مثل ماه میمونی و ازین حرفا. منم خیلی دو دل شدم. به مادرم گفتم چطوره استخاره بگیریم اما باز خودم میگفتم برم مشاوره. خلاصه تو همین فکرا بودم که دیدم مادرم میگه استخاره کردم بد اومده. منم خیلی استخاره رو قبول دارم. دیگه به دلم بد افتاد و پیام دادم گفتم جواب من منفیه. پسره هم فقط گفت ممنون. موفق باشین. حتی دیگه با واسطه هم تماس نگرفت. رفت که رفت. حالا 3 روزه خودمو سرزنش میکنم. خیلی احساساتی رفتار کردم. میدونم شماها هم قصد سرزنش دارین ولی باور کنین دست خودم نبود. هیچ کسیو ندارم باهاش درد و دل کنم واسه همین همیشه استرس دارم و نمیتونم خوب تصمیم بگیرم.