برادرشوهرم گفت به اون اقای گوه میخوای بدی مغازتو ؟ از مغازت فلان قدر اجاره میگیری مگه دیوونه ای ؟ اقای گوه منظورش شوهرم بود
پدرشوهرم گفت بیشترشو به شما دادم دیگه اونم گفت من پسر بزرگتونم جاریم همگفت من چندین سال پیش شما زندگی کردم حقمه خونه ماشین بدین بهم اون خانوم افاده ای(من) از وقتی عروسیش شد طاقچه بالا گذاشت رفت خونه جدا گرفت حودشم به کم راضی نمیشه حریصه بابای بدبختشو مجبور میکنه هر روز واسش ماشین بخره 🙄🙄🙄🙄
در اصل دارن میسوزن چون ما یه اپارتمان دیگه هم داریم توش ساکنیم و داریم یه خونه دیگه هم مییازیم
الان ادامه رم میگمچیا گقتن