تا حالا كسيو نفرين نكرده بودم ولي الان أينا زندگيمو اتيش زدن پسره كلاهبرداري كرد ازمون پيامامو عكسامو تو فأميل پخش ميكرد و دنبالم چرت ميگفت مادرشم نشسته بود پاي پسره خط ميداد شوهر نداشت ميگف منم ببرين با خودتون چشم نداشت ي تيكه طلا بخربك من مهريه يكم گرفتم درخواست طلاق دادم يا أمام حسين تورو به حضرت علي اصغر منو از اينا خلاص كن مادرشوهرم ميگفت من خود يزيدم باورم نميشد چ بلاهايي سرم آوردن موندم شمادت فاميل زن دايي و زن عمو كلا جز ب جز بخوايين ميگم چيكار كردن مفصله چرا نفرينم نميگيره حاضرم بيوه بشم لكه ننگ پاك بشه
اگر نفرین نمیکنی خواهر یه کامنت بذاریم
مادر شوهرمن منو ماه نه بارداری هفت وشش بارداری کتکم داد درحد مرگ یازده شب بستری شدم روانی شدم ازاخرم دست رو قرآن گذاشت به دروغ منتظرم ببینم خدا باشه چکار می‌کنه
صبر داشته باش ما نمیدونیم که قرار هست چی بشه فقط اینو میدونیم که باید درس عبرت بگیریم برای اینده و صبر جمیل داشته باشیم
شما کلا از فکر کردن به اونها دست بردار و برو دنبال آینده ات و به حرف مردم توجه نکن
عزیزم حتی اگه بمیرن هم دردی از تو دوا نمیشه و زخمات تا آخر عمر باهاتن
فقط به خدا بسپار بقیشو رها کن تا به آرامش برسی
امیدوارم روزی انقد خوشبخت باشی که این روزا رو محو یادت بمونه❤️❤️❤️❤️
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز