قرار بوده پرستو باشم
بابابزرگم آرزو رو انتخاب کرده
مامانم گفته من آرزو دارم دختر باشه بچم، بابابزرگمم گفته پس اگه دختر بود اسمشو بزار آرزو
قرار بود ساناز باشه. اخرشم شد یه چی تو همون مایه های ساناز
من قرار بود شقایق باشه بابا بزرگم گذاشت فاطمه اسم خوبه ولی ما پنج تا جاریم همون به جز یکی فاطمه خواهرش شوهرم فاطمه دو تا از دختر های خواهرشوهرم اینا فاطمه هستن اون چرا گذاشتن نمیدونم یعنی ما با پسوند صدا میزنند نه با اسم چون یه فاطمه بگن همه سر چرخیده
دوستم میگفت اسمشو میخواستن بذارن گل صبا
ولی نجات پیدا کرده گذاشتن صبا
دهه هشتادیم هست 😂😂😂😂
زیبا😁پدربزرگم عاشق اسم زیبا بوده .نمیدونم چی بوده قضیش🥹😊
مادربزرگ مادریم هم میگفت اسمشو بزارین هدیه.
اما حرف هیچ کدومو گوش ندادن شکر خدا 😄
قرار بوده نعیمه بذارن که شکرخدا بابام مخالفت میکنه
والا اون روز هنوز یه ماه هم نشده بود حرف میزدم ولی یادم نیست چی میگفتن
صدف
اول اسممو سارا گذاشتن توی شناسنامه هم همونه ولی بعدش مامانم یه فیلمی میبینه اسم حیوون خونگی زنه توی فیلم سارا بوده بدش میاد به همه میگه تو خونه سحر صداش میکنیم اینجوریه که من بیرون از خونه یه اسمم داخل یکی دیگه
کاملیا
مادرم چون پنجمین دخترننه بوده همسایه هابهشون میگن بیاین بزارین دختربس که شیشمی پسربشه درنهایت میزارن نازیلا
وای مادربزرگ منم نظرش سکینه بوده خداروشکر نذاشتن
