خوب تو هم برو دعا بگیر که همشو باطل کنی
کجا میره دعا میگیره ماهم بریم🥹خسته شدم از صبر جادو جمبل کنیم
حق میدم حق میدم
مادرشوهر منم همینجوری هست
شوهرم زو دعا داده بود برای موقع زعفرون ها که شوهرم بره خونش زعفرون هاشم ببره پیشه مامانش
در صورتی قبل زعفرون ها بهم میگفت میارم خونه خودمون فلان این حرف ها بیشعور با 70. سال سن مثل چی بهم حسودی میکنه چرت پرت از من به شوهرم میگه
شوهرم خوب بود عالی بود الان همه تعجب کردن چرا اینجوری باهام رفتار میکنه میزد منو میگفت برو بیرون از خونم تعجب کرده بودم الان اومدم خونه بابام شوهرم پشیمون شده ولی من دیگه بهشون اعتماد ندارم دو دفعه همینجوری شد یکبار دوران عقد تابستون که همه خواهرانش جمع بودن و مادرش و یکبار هم بعد عروسی موقع زعفرون ها که بازم خواهراش برای زعفرون ها دورش جمع شدن ایندفعه می‌خوام برم دادگاه هم مادرشوهرمو آدم کنم هم خواهر شوهرم رو تا ازش دور بشن
منم قبول ندارم
اما من عید ۱۴۰۲ ازدواج کردم تا همین چند ماه پیش اصلااااا کنار شوهرم نمیخابیدیم . یعنی راحت نبودیم .هرچقدر میگفتم باهم بخابیم قبول نمیکرد . اما رابطه جنسی داشتیما
حتی جوری شد مادرش فهمید به زبون اومد گفت برو پیش زنت بخواب . فقط یه شب اومد پایین تخت تشک انداخت خوابید .
حالا چند ماه پیش دوستم بهم یچی داد گفت بریز جلو در خونت اگه دعات کرده باشن باطل میشه
الان حالا چند ماهه منم یه وقت جدا بخوابم میاد بیدارم میکنه میگه بیا کنار خودم بخواب نمیتونم تنها بخابم . من همچنان اعتقادی ندارم اما گاهی میگم چرا بعد از اینکه اونو ریختم درست شد
کسایی که به کوچکتر خودشون، یا به بزرگتر خودشون حسادت میکنند واقعا برام عجیبند.
بابا حداقل اگه حسادت میکنی، به هم سن و سال خودت حسادت کن بگو طرف هم سن منه فلان چیزو داره، من ندارم.
چقد یه آدم میتونه بدبخت و حقیر باشه اخه...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز