2777
2789
عنوان

خواستگارمو رد کردم حالم خوب نیست

165 بازدید | 17 پست

سلام بچه ها

خواستگاری داشتم که خیلی خوشم ازش اومده بود ولی چند باری با هم تلفنی صحبت کردیم توی مواردی به توافق نرسیدیم. بعد از اینکه خداحافظی کردیم امروز عصر مرتب تماس می گرفت و من جواب نمیدادم، تا اینکه بالاخره جواب دادم. شروع کرد به توجیه حرفاش منم یه کم تند شدم نسبت بهش! چون ظهر خودش پیام داد خداحافظی کرد، یعنی خودش پیش قدم شد بعد عصر وقتی من سرم شلوغ بود مدام زنگ می زد و مزاحم کارام میشد!

اجازه دادم بعد از اون همه اصرار حرفاشو بزنه ولی منم نهایتا گفتم ما دو نفر مناسب هم نیستیم!

نمی دونم چرا دلم گرفته و ناراحتم

از یه طرف منطقی فکر می کنم میگم نمی تونستیم زندگی خوبی داشته باشیم، از طرف دیگه ناراحتم!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

طبیعیه که دلت گرفته باهم حرف زدید یه جورایی عادت کردی بهش ولی اگر از ته قلبت فکر میکنی مناسب هم نیست ...

درسته عزیزم

متأسفانه خیلی هم با محبت صحبت می کرد همیشه!

باز خداروشکر ادامه پیدا نکرد وگرنه واقعا وابسته ش میشدم

نه بابا محرم چی!اون یه شهر دیگه بود یک هفته ای تلفنی صحبت کردیم همین

کلا یه هفته من فکر  کردم چند ماه تو آشنایی هستید چون گفتی از کلمات محبت آمیز استفاده میکنه 

بیخیالش بابا 

اولش بود ولی بعد که بیشتر صحبت کردیم، بیشتر شناختمش، درموردش هم تحقیق کردم، دلسرد شدم

پس دیگه ناراحت چی هستی ولش کن خودتو ناراحت نکن ارزش نداره 

زندگی آهسته تر من خسته ام .کوله باره پاره ام را بسته ام .زخم پایم درد دارد صبر کن.تا کسی مرهم گذارد صبر کن
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   khatounmf  |  3 ساعت پیش
توسط   sisijoonm  |  1 ساعت پیش