2777
2789
عنوان

برا داداشم رفتیم خواستگاری اما

| مشاهده متن کامل بحث + 9994 بازدید | 169 پست
ده دونه قند تو قندون بود

بیشتر رفت و آمد کنین اگه دوباره اینجور چیزی تکرار شد سراغش نرین، داداشت رو هم نبرین که از لحاظ عاطفی درگیر نشه

واسه امضاهاتون صلوات می فرستم فقط اعلام نمیکنم ./با عرض پوزش درخواست دوستی قبول نمیکنم / نامه ای به خدا:سین کن مشتی، کارمون گیره به مولا/ان شاءالله به حق حضرت زهرا هیچ زنی انتظار واسه اولاد دار شدن نکشه

برخلاف بقیه میگم هر رفتاری دلیلی داره بیشتر آشنا بشید و با خانواده ی حسابگر و خسیس وصلت نکنید .یه مورد دیگه دختر دوست پسر نداره تو رابطه نیست .خودش استرس گرفته مادرش چی 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حالا شکلاتو میشه گفت متوجه نشده ولی قندون یکم عجیب بود برام چون معمولا تو این جور مراسمات،از قبل همه ...

با برادرم نه حرفی نزد...ما گفتیم تلفنی با هم صحبت کنن..خانوادش گفتن ما ازاین رسما نداریم...راست گفتن تو روستا این چیزا مد نیس

والا شانسی اتفاق افتاده

درگیر خرید پذیرایی بودن حواسشون به قندون نبوده

به نظرم از همین اول داری خواهرشوهر بازی درمیاری

‏ناراحت نباشید که الان دارید تو زندگی پشت سر هم شکست میخورید،من به شخصه به همتون قول میدم یروز بالاخره این روزا رو پشت سر میذارید و‌ کاملا تو عمق بدبختی فرو میرید😌

یاد یه جلسه خاستگاریم افتادم ک اینقدر با عجله چایی رو تعارف کردم نمیزاشتم قند بردارن😑😑😑😑

بعد ک نشستم گفتم اع قند ندارید😑😐 


به غم کسي اسيرم که ز من خبر ندارد                                 عجب از محبت من، که در او اثر ندارد                                  غلط است هر که گويد که به دل رهست دل را                          دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد🥲❤‍🩹
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792