بخدا من همسن نوه هاشم اصلا دلش نمیسوزه من میرفتم مدرسه احم تخم میکرد نمیای سر بزنی در حالی که من میرفتم خسته کوفته دیدنش خانوم اخم میکرد نمیگفت ناهار دارم توام بیا کوفت کن منم مجبور بودم پاشد برم ناهار بزارم شوهرم بیاد
اسی ببینم چ می کنی
ماهی بیست تومن می گیره مستاجرم ک نیست
پاشو جمع کن فردا سرش هوار شو
اصلا چیزیم نگو
بگو دیگه خونه ی مادرم سختم بود،شوهرمم ک نمیدونم چی میخورد اعصابم خورد میشد
گفتم بیام پیش شما مادرجون(ب زبون بگیرش)
سلام دوستان حالا که بحث باز شد به منم مشاوره بدین لطفا
دوتا خواهر دارم که وضعشون زیاد خوب نیس ومن تا جایی که تونستم از خرید پوشاک و مواد غذایی تااااا .... براشون کم نذاشتم حتی پول شهریه مدرسه بچشونو من دادم ولی لامصب وقتی کمک لازم میشم حتی زنگ هم بم نمیزنن مثلامغازه خریدم و باید بچینمش و کاراشو بکنم تک و تنها حتی تعارف نزدن بیایم کمکت کنیم درسته کمکهام بی چشم داشت بود ولی به خدا منم ادمم یعنی تو دلشون نگفتن خداهرمون چقدر کمکمون کرد ما هم برای جبران کمکش کنیم وقتی کارای مغازه تموم شد زنگ زدن که عه تمومش کردی ؟ خسته نباشی
. یه روز بعدش زنگ زدن که پول لازمیم پول برن به کارتمون
چکارشون کنم کارم اشتباهه؟ کمک نکنم ؟ وضعشون خوب نیس تو نون شبشون موندن ولی میتونستن واسه کمک به من خواهرشون که از قضا دیسک گردن دارم کمک کنن
ببخشید طولانی شد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز