دوستان واقعا از کارآموزی زایشگاه متنفرم،الآن ترم ۷ هستم و از اجبار شیفتاشو با بعضی استادا که هیچ درکو شعوری ندارن میرم کاش میتونستم نرم،ولی اگه نرم باز باهام لج تر میشه
فوبیا گرفتم از محیطش همیشه استاد منو سرزنش میکنه حس میکنم تو این راه موفق نمیشم
الآنم زایشگاهم باید تا ۷ صبح اینجا بمونم دارم میمیرم از حال بد همیشه استاد ازم آتو میگیره خواستم یه بار باهاش حرف بزنم و یکم منو درک کنه و بفهمه من دانشجو هستم و هنوز باید تمرین کنم ولی اصلا گوش نکرد و بیشتر سرزنشم کرد و رفت اونور
خیلی حالم بده کاش میتونستم انصراف بدم
حس میکنم از همه اوضاعم بدتره