2777
2789

نمیدونم چطوری ولی تو ذهنم حک شده که شوهرم پول نداره درصورتی که میدونم داره و وقتی بهش میگم خوب یه اندازه ای رو خرج کنیم میگه نه فقط دنبال جمع کردن پوله تو رندگی کم نمیزاره برامون ولی به خودش نمیرسه و همش دنبال جمع کردنه و منم خیلی ترسو شدم دوست دارم به یه کسب و کاری دست بزنم ولی میدونم مخالفه دوست دارم طلا بخرم ولی یه بار میگه باشه یا بار میگه بزاریم تو بانک سود بره بالا 

خب تاکی خسته شدم منم همش استرس دارم نکنه کاری کنم چیزی بخرم چون شوهرم مثلا پول نداره 

خودش فکر میکنه من اذیت نمیشم ولی من اذیت میشم نمیدونم چطور بازگو کنم که بد متوجه نشه 

اگه ده هزار حرف بزنم یک کلمه اشتباه بگم دائم همون کلمه اشتباه رو میگه 

دوست دارم بهش بگم دارم اذیت میشم ولی نمیدونم چطوری 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

راستی اگه بچه دارین اصلا پیشش این حرفها رو نزنین. تا آخر زندگیش همش احساس و ترس بی‌پولی داره اون وقت. یا ممکنه خسیس شه. همش احساس ناامتی مالی میکنه بعدا خدای نکرده.

گل بهاری، بت تتاری، نبیذ داری، چرا نیاری؟
میترسم داد و بیداد کنهخیلی اعتماد به نفسم پایینه

نه عزیزم چه دادو‌بیدادی؟ نمیخوای دعوا و جدل کنی که. قبلش براش چایی ببر. بشینین بخورین. حرف بزنین. بگین بخندین. بعد بگو راستی دلم میخواست این حرفمو هم بهت بگم.

گل بهاری، بت تتاری، نبیذ داری، چرا نیاری؟
ممنونم خودمم خیلی موافقم ولی خب بچم تازه 18 ماه هستش

من همیشه این ترسو دارم عزیزم.

پدرم مرد شریفی هستن. نمونه‌ گل‌ ماه. یه همسر خوب، یه پدر عالی. اما همیشه جلومون با مامانم قسطهاشونو حساب کتاب میکردن. یادمه خیلی بچه بودم. همه‌ش ترس داشتم از اینکه بدبخت بشیم. درصورتی‌که اصلا وضع مالی‌مون بد نبود. 

الانم الحمدلله خوبیم خیلی. ولی همه‌ش نگرانم که یه وقت اتفاقی نیفته بی‌پول بشیم و...

برای همین گفتم اصلا پیش بچه نگین. حتی اینکه چقدر قسط دارین و...

گل بهاری، بت تتاری، نبیذ داری، چرا نیاری؟
نه عزیزم چه دادو‌بیدادی؟ نمیخوای دعوا و جدل کنی که. قبلش براش چایی ببر. بشینین بخورین. حرف بزنین. بگ ...

نمیدونم والا 

حس میکنم از هر دری وارد  میشم اون با قهر کردن میزنه زیرش الان خیلی وقته دندونش خراب شده درد هم دارم کمی ولی دکتر نمیره میگه پول نداره من بیشتر از اون حرس میخورم من بیشتر پیگیر دکتررفتنش هستم که مثلا کجا قیمتش مناسب تره که اون بره اونجا ولی هربار میگم که آره لان جا خوبه برو میگه درد ندارم دندونم خوبه خودت دندونت خراابه برو منم میگم تا تو نری منم نمیرم 

چندوقته قرار بود یه النگویی چیزی بگیرم هی این ماه و اون ماه کرد الان قراره بگیره ولی وقتی یاد دندونش و عینک خودم که باید بخرم و دندون خودم میوفتم عذاب وجدان میگیرم که چرا طلا بگیرم بزار بعدا بگیرم 

نمیدونم این عذاب وجدان درسته یا نه 

من با خواهر شوهرن خیلی جورم دوست دارم باهاش درد و دل کنم ولی میترسم خوب نباشه کارم 

با مادرم دوست دارم درد و دل کنم ولی میترسم دیدش نسبت به شوهرم عوض شه 

واقعا نمیدونم چکار کنم 

مغزم درد گرفته اصلا 


من همیشه این ترسو دارم عزیزم.پدرم مرد شریفی هستن. نمونه‌ گل‌ ماه. یه همسر خوب، یه پدر عالی. اما همیش ...

حرفتون کاملا صحیحه 

خانواده منم همینطور بودن شاید چون از بچگی اینطوری  بودم الان هم اینطوری شدم 

من خیلی قانع هستم چه خونه بابام چه خونه شوهرم و واقعا هم خانواده شوهرم و شوهرم اینو میدونن ولی بعضی وقتا حس میکنم دارم مورد سو استفاده قرار میگیرم ولی باز میگم نه 

ولی الان واقعا موندم طلا بگیرم یا شوهرمو مجبور کنم بره دندوناشو درست کنه 

نمیدونم واقعا چکار کنم


2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز