ما تا حالا مسافرت هیجا نرفتیم دوساله عروسی کردم تازه الان اومدیم بخاطر مبلم اومدیم ک مبل بخریم
شوهرم از امشب ک شب لوله شروع کرده ک چرا فلان روز فلان رفتارو با خانوادم کردی یا چرا اینو گفتی اونو گفتی
حرفاییم ک با فامیلام و خانوادم حرف میزنم همه ور میدونه چون مثل احمقا میشینم جلوش همه چیو میگم هیچ راز و سیاستی ندارم بعدش میزنش توو سرم
دلم برا خودم میسوزه ک هیچ عارو درد ندارم متنفرم ازش تا یکم باهام خوب میشه یادم میره رفتارا بدشو باز خر میشم جلوش حرف میزنم بعد ب ضرر خودم میشه