2777
2789
4سال و نیمه

عشقتون پایدار .

 خب پس فک میکنم قسمت شده ازتون بپرسم اینو .چون خودم یه خواستگار دارم که رلم نیست ،و نمیدونم چیکارش کنم .

شما موقع ازدواج شرایطتون چطور بود ؟ 

منظورم اینه کنکور داده بودین ؟ نتیجش ؟ و شروط همسرتون برای ازدواج چی بود؟

و خداوند هرگز تو را رها نکرده است ....

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عشقتون پایدار . خب پس فک میکنم قسمت شده ازتون بپرسم اینو .چون خودم یه خواستگار دارم که رلم نیست ،و ن ...


همسرم با ادامه تحصیل مشکل نداشت

دانشگاه دولتی شهرستان قبول شدم ولی خب خورد به کرونا

بعدشم بخاطر شرایط کاری همسرم ادامه ندادم


همسرم با ادامه تحصیل مشکل نداشتدانشگاه دولتی شهرستان قبول شدم ولی خب خورد به کرونابعدشم بخاطر شرایط ...

خیلی خوبه که اینطوری ...

من واقعا مرددم ،یکی هس ولی نمیدونم درسته یا نه ؟ 

هستی بگم؟

و خداوند هرگز تو را رها نکرده است ....

آره بگو

مرسی ازت .

ببین ما از بچگی، آشناست ایشون، باهم خیلی تفاهم داشتیم ،توی همه چی ،یطوری بود که حتی غذا میخواستیم بخوریم  اون نظر میداد که ،اینو دوس نداره ،ار این بده بخوره در این حد میشناختیم همو .

خلاصه دیگه همینطوری صمیمی بودیم ولی بنظر من  خواهر برادری چون من سنم اونموقع واقعا کم بود .

اینم بگم که ایشون نخبست و کلا همه چیش بجز قضیه شغلش ایده آله.

حتی با مذهبی بودن منم بعدا گف مشکلی نداره .



و خداوند هرگز تو را رها نکرده است ....

مرسی ازت .ببین ما از بچگی، آشناست ایشون، باهم خیلی تفاهم داشتیم ،توی همه چی ،یطوری بود که حتی غذا می ...

هیچی دیگ ترم سوم دانشگاش که بود ،من اونموقع پایه هشتم بودم😑فکرشو کن .

مامانش هی غیر مستقیم میگف به مامانم ،ولی مامانم خودشو میزد به اون راه .دیگه یبار شروع کرد که من مهمه برام کجا میری و اینا( یه قضیه ای پیش اومد)

منم اونموقع هم سنم خیلی کم بود هم خب من هیچ شهوتی نداشتم، میدونستم اگ قبول  هم کنم اون چقدر میخواد پای من بمونه، یسال دوسال نبود که ...

منم گفتم به توچه و خلاصه شستمش انداختم رو رخت آویز ...

بازم با اینحال .

و خداوند هرگز تو را رها نکرده است ....

هیچی دیگ ترم سوم دانشگاش که بود ،من اونموقع پایه هشتم بودم😑فکرشو کن .مامانش هی غیر مستقیم میگف به م ...

هنوزم همه آشناها میدونن حس داره به من .

ولی خب دیگه سعی میکنی خشک رفتار کنه .

بعد یکم افسرده شد و حتی کارش به جایی رسید که گیر داده بود به یه دختری که واقعا همه چیزش داغون بود از هر نظر ،گفته بود من اینو میخوام ،بعدا فهمیدیم فقط یذره شبیه من بوده همین .

گفتم میپره از سرش .

ولی چند روز پیش فهمیدم  نپریده 

( اینم مفصله ولی بزا خلاصش کنم ) ...

شنیدم که انگار دیت زیاد میره ولی از هیچکدوم خوشش نمیاد 😂


و خداوند هرگز تو را رها نکرده است ....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز