شما خودتم که با خواهرشوهرت صحبت کنی، در نهایت بازم شوهرتو ول نمی کنه و زنگ می زنه. و شوهرت بازم پی خواسته های ایشون میره.
چون نه گفتن رو بلد نیست.
پس فقط خودتو خراب کردی.
باید بیشتر و قاطعانه تر رو نه گفتن شوهرت کار کنی.
اگه ماشین شاسی سوار نمیشه و شوهرش هم تا دیروقت سرکاره، اون وظیفه شوهره هست که ماشینی براش تهیه کنه که بتونه سوار شه.
یا مواد غذایی یک هفتشو آخر هفته ها بخره که هر دقیقه چیزی نخواد.
اونا شوهرتو گیر آوردن
فقط باید رو شوهرت قاطعانه کار کنی.
بشین همینا رو به شوهرت بگو
بگو اگه شوهرش نیست میتونن آخر هفته ها خرید کلی بکنن ، می تونن ماشینی بخرن که بتونه سوار شه ، می تونن از اسنپ فود یا سوپری هایی که تلفنی سفارش می گیرن خرید کنن.
می تونه بچه هاشو ول نکنه خونه مادرش به خیال اینکه شوهر شما در اختیارشه، بگو اگه نری دنبال بچه هاش طوری نمیشه، جای بدی که نیستن.
اگه با شب موندن بچه ها خونه مادرشوهرت، بچه ها و مادره اذیت بشن ، دیگه حواسشو جمع می کنه که این کار رو تکرار نکنه.
به شوهرت بگو که نه نگفتنش ، حتی باعث میشه گره کار از دست خواهرش در بره و نتونه رو زندگیش و شوهرش درایت داشته باشه. مدیریت زندگیش از دستش در رفته و از ایشون توقع داره جمعش کنه.
هر روز یکی از اینا رو براش باز کن و مطرح کن.
باید به ذهن همسرت کمک کنی تا بتونه به قاطعیت نه گفتن برسه.