منم مث تو بودم ی بار دقیقا همچین شبی ک تو تجربه میکنی رو با ماهیت متفاوت تر تجربه کردم
یه بار ک نه چندیار
هر بار سکوت کردم بدتر شد هر بار سکوت نکردم هم بدتر شد
مشکل اصلی شوهرمونه
سکوت اونا باعث میشه قدم قدم جلوتر بیان
با دعوا و غرغر هم بدتر میشن من رفتم پیش تراپیست اون شوهرمو خواست باش حرف زد یکم اوضاع بهتر شد
و بعد ک خودم فکر کردم فهمیدم باید یادش بدم نیاز من چیه اولویت زندگیمون چیه
واقعا عاقلانه ترین کار اینه ک ادم ی جاهایی واسه خوشبختیش و ارامشش بین خونوادش و همسرش همسرشو انتخاب کنه زن و مرد هم نداره.
و یادش دادم محترمانه همچین رفتارایی رو بیان کنه ک ناراحته از این ک حرمت زنشو رعایت نکردن