نزدیک 2 سال پیش ازطریقرابطه ی لانگبا یه پسری آشنا شدم ازلحاظ تیپ و قیافه ای هیچی کم نداشت نزدیک یکسال رابطمون لانگبودفقطم یبار همو از نزدیک دیدیم انقدراین ب من محبت میکرد گاهی شدید گاهی ام بی دلیل ایرادگیریمیکرد عکس ک واسم میفرستاد یه حلقه ی بدل چون رنگش مشکی و نقره ای بود تو انگشت حلقش بود چن باری پرسیدم گفتم متاهلی گف نه سوالای چرتی میپرسی و ازین فکرا نکن ، تااینکهباهم خوب بودیم قهر وآشتی داشتیم اما دوسش داشتم خلاصه یه شب بدون هیچ دلیلی گف منو تو ب درد هم نمیخوریم و بلاکم کرد بعدش پروفای ست عاشقانه و بیو عاشقانه میزاشت فهمیدم خیانت کرده هرشب اشک میریختم تایروز دیدم کلا خطش خاموشه و از تمام فضای مجازیم دلیتزده ،دیشب بعد گذشت نزدیک ب ۲سال باهمون خط سابقش وارد تلگرام شد عکساشو گزاشته پروفش باز قلبم در نبودش شکست خیلی سخت گذشت همین الانم دوسشدارم بگید چطوری کناربیام آخه دارم میمیرم😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
فککنم نامزد داشت چون حلقه دستش بود طفره میرف میگف م این انگشتر یادگاری رفیقمه اما من حس ششمم میگف نامزد داره اما ب دروغاش دلخوش بودم اصن انقد دوسش داشتم و دارم ک فقطدوس داشتم باشه ب هردلیلی